معرفی وبلاگ
در این وبلاگ مطالب قرآنی و اهل بیت (علیهم السلام) و موضوعات مذهبی و ایام ... منتشر میشود از کلیه عزیزان درخواست می شود مارا با نظرات خویش یاری رمایند .
دسته
فیدها
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 177150
تعداد نوشته ها : 245
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
GraphistThem267

 
دليل بي گناهي

 
وَجَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ
و پيراهنش را [آغشته] به خونى دروغين آوردند [يعقوب] گفت [نه] بلكه ن فس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصيف مى‏كنيد خدا يارى‏ده است
مراقب جوسازى‏ها باشيد. «بدمٍ كذب»
فريب مظلوم نمايى‏ها را نخوريد. (يعقوب، فريب پيراهن خون‏آلود و اشك‏ها را نخورد بلكه گفت: امان از نفس شما.) «بل سولت لكم انفسكم»
شيطان و نفس، گناه را نزد انسان زيبا جلوه مى‏دهند و انجام آن را توجيه مى‏كنند. «سوّلت لكم انفسكم»
يعقوب عليه السلام مى‏دانست يوسف را گرگ نخورده، لذا از برادران استخوان ويا بقاياى جسد را مطالبه نكرد. «بل سوّلت لكم انفسكم»
حوادث دو چهره دارد: بلا و سختى، «بدم كذب» صبر و زيبائى. «فصبر جميل»
انبياى الهى در برابر حوادث سخت، زيباترين عكس العمل را نشان مى دهند. «فصبر جميل»
در حوادث بايد علاوه بر صبر وتوانايى درونى، از امدادهاى الهى استمداد جست. «فصبر جميل واللَّه المستعان»
براى صبر بايد از خداوند استمداد كرد. «فصبر جميل و اللّه المستعان»*
بهترين نوع صبر آن است كه عليرغم آنكه دل مى‏سوزد و اشك جارى مى‏شود، خدا فراموش نشود. «واللَّه المستعان»
تحمّل توطئه فرزندان عليه برادر خود، سخت و درد آور است، لذا بايد از خدا براى تحمّل آن استمداد كرد. «و اللّه المستعان»
حضرت يعقوب با جمله‏ى «و اللّه المُستعان على‏ ما تصفون» به جاى «على ما فعلتم»، به برادران فهماند كه مدّعاى آنان باور كردنى نيست.

آيه شماره 18  از سوره مباركه يوسف‏

دسته ها : قرآن
شنبه 26 7 1393 10:18

 


بهترين گواه « روز مباهله »


  فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا


وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ 


پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و

زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنت‏خدا را بر دروغگويان قرار دهيم 

اگر انسان ايمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزديك‏ترين بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جائك من العلم»
آخرين برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فقل تعالوا ندع»
فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «ابنائنا» بنابراين امام حسن وامام حسين عليهما السلام فرزندان پيامبرند.
زن و مرد در صحنه‏هاى مختلف دينى، در كنار همديگر مطرحند. «نسائنا»
در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله كننده پنج نفر بيشتر نبودند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
علىّ‏بن ابى‏طالب‏عليهما السلام، جان رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله است. «انفسنا»
در مجالس دعا، كودكان را نيز با خود ببريم. «ابنائنا»
اهل‏بيت پيامبرعليهم السلام مستجاب الدعوة هستند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
استمداد از غيب، پس از بكارگيرى توانايى‏هاى عادّى است. «نبتهل»
كسى كه منطق و استدلال و معجزه، او را به پذيرش حقّ تسليم نمى‏كند، بايد با او مباهله كرد. «تعالوا... نبتهل»
اگر مؤمنان محكم بايستند، دشمن به دليل باطل بودنش عقب نشينى مى‏كند. «ندع... نبتهل»
استدلال را بايد با استدلال پاسخ داد، ولى مجادله و لجاجت بايد سركوب شود. «لعنة اللّه على الكاذبين»

آيه شماره 61  از سوره مباركه آل عمران

دسته ها : اهل بيت
شنبه 26 7 1393 10:15

عيد ولايت

حمد و ستايش مخصوص خداوند است كه مالك حقيقى و سزاوار آنست، و درود بر پيغمبر او و پيشوايان از اولاد او، و سرپرستان امت. هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق داستان بزرگ و مهم "واقعه غديرخم" داستان دعوت خدائى است. داستان ولايت كبرى است. داستان آراستن و كامل ساختن دين. و تمام نمودن نعمت. و خشنودى پروردگار است. بر طبق آياتى كه كتاب صريح خداوند بدان نازل گشته و اخبار متواتره رسيده از پيغمبر صلى الله عليه و آله تصريح بدان نموده و رشته مدارك و اسناد آن مانند حلقه هاى بهم پيوسته يك زنجير، از دوران صحابه "ياران پيغمبر صلى الله عليه و آله" و تابعين تا اين زمان امتداد يافته.

آيه تبليغ

از جمله آيات كريمه: قول خداى تعالى است در سوره مائده:

يا ا يها الرسول بلغ ما ا نزل ا ليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت

رسا لته و اللّه يعصمك من الناس )مائده :67)


((اى پيامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان

 

واگر نرسانى رسالت خداى را بجا نياورده اى ؛وخداوند تو را از گزند

 

مردم حفظ مى كند((


اين آيه شريفه روز هجدهم ذى الحجه سال حجه الوداع "دهم از هجرت" نازل شد، پس از آنكه پيغمبر گرامى صلى الله عليه و آله و بزرگوار بغديرخم رسيد جبرئيل در ساعت پنجم از روز مذكور بر آنجناب فرود آمد و گفت: يا محمد صلى الله عليه و آله همانا خداى متعال بتو درود ميفرستد و ميفرمايد: " اى فرستاده خدا، ابلاغ كن آنچه را "كه درباره على عليه السلام" از جانب پروردگارت بتو نازل شد، و اگر اين امر را اجراء ننمائى، رسالت خود را انجام نداده اى... " تا آخر آيه، در اين موقع پيشروان آن كاروان عظيم كه تعداد آنها يكصد هزار يا بيشتر بود نزديك جحفه رسيده بودند پيغمبر صلى الله عليه و آله امر فرمود آنها را كه از آن نقطه پيشروى كرده اند برگردانند و آنها را كه عقب بودند در جاى خود متوقف سازند تا على عليه السلام را در ميان آنگروه آشكار سازد و آنچه را كه خداوند متعال درباره او نازل فرموده بانها ابلاغ فرمايد، و "جبرئيل" آن جناب را آگاه ساخت، كه خداوند او را "از كيد بدخواهان" نگاهدارى فرموده.



سه شنبه 22 7 1393 11:31

يا ا يها الرسول بلغ ما ا نزل ا ليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت

رسا لته و اللّه يعصمك من الناس )مائده :67)

اى پيامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان واگر نرسانى


رسالت خداى را بجا نياورده اى ؛وخداوند تو را از گزند مردم حفظ مى كند

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا


امروز، دين شما را كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.

در اين روز بود كه كفار مايوس شدند و پرچم دين اسلام و شعار لا اله الا الله براي هميشه پابرجا ماند:


الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ



يکشنبه 20 7 1393 0:31

فتنه خلق قرآن

يكى از مهمترين و داغترين جريانهاى فكرى و عقيدتى در دوران امام هادى - عليه السلام - جنجال و كشمكش شديد بر سر مخلوق بودن يا مخلوق نبودن قرآن بود.

گروه «معتزله» كه عقل گراى افراطى بودند و در مسائل عقيدتى كند و كاو عقلى بيش از حدى مى‏كردند، مسئله «مخلوق» و «حادث» بودن قرآن را در ارتباط با صفات خدا مطرح كردند و با «قديم» بودن قرآن كه گروه «اشاعره» و اهل حديث از آن جانبدارى مى‏كردند، به مخالفت برخاستند و درگيرى بين طرفداران اين دو بينش اعتقادى رخ داد. ادامه مطلب....



جمعه 18 7 1393 10:43


سفارشي از امام هادي(عليه السلام) در تبيين ريشه بدبياري هاي ما


يكي از اموري كه بين مردمان از اقشار مختلف رواج دارد اين است كه گاهي ديده

مي شود كه اشيائي را مورد مذمت و سرزنش قرار مي دهند كه موجب تأمل و

تفكر است. به طور مثال بسيار مي شنويم كه برخي مي گويند "امروز روز بدي

براي من بود" يا "امسال سال بد بياري بود" هم چنين كلمه روزگار را زياد مي بينيم

كه مورد حمله قرار مي دهند و مي گويند: "عجب روزگاري است؟! در روزگار بدي

قرار گرفته ايم" حتي بالاتر از اين جملات

.

جمعه 18 7 1393 10:32

  خودخواهي عامل دشمني


امام هادي(ع):

  
مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَيْهِ.


هركس ازخود راضي باشد خشم ديگران براو بسيار گردد.


 
بحارالانوار ،ج69،ص316

جمعه 18 7 1393 10:24



                                                           ويژگي‏هاي‏ اخلاقي‏ امام ‏هادي   (ع)


امام هادي نمونه‏اي از انسان كامل و مجموعه سترگي از اخلاق اسلامي بود. «ابن شهر آشوب» در اين باره مي‏نويسد:
« امام هادي خوش‏خوترين و راست‏گوترين مردم بود. كسي كه او را از نزديك مي‏ديد، خوش برخوردترين انسان‏ها را ديده بود و اگر آوازه‏اش را از دور مي‏شنيد ، وصف كامل‏ترين فرد را شنيده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودي، هيبت و شكوه وي تو را فرا مي‏گرفت و هرگاه اراده گفتار مي‏كردي، بزرگي و بزرگواري‏اش بر تو پرده در مي‏انداخت. او از دودمان رسالت و امامت و ميراث‏دار جانشيني و خلافت بود و شاخساري دل نواز از درخت پربرگ و بار نبوت و ميوه سرسبد درخت رسالت ...» شبانگاه به سجده و ركوع مي‏افتاد و با صدايي محزون و غمگين مي‏گفت: خداوندا، اين گناهكار پيش تو آمده و اين نيازمند به تو روي آورده، خدايا، رنج او را در اين راه بي‏پاداش مگذار! بر او رحمت آور و او را ببخش و از لغزش‏هايش درگذر» در ساده زيستي الگو بود «از دنيا چيزي در بساط زندگي نداشت. بنده‏اي وارسته از دنيا بود. در آن شبي كه به خانه‏اش هجوم آوردند، او را تنها يافتند با پشمينه‏اي كه هميشه بر تن داشت و خانه‏اي كه در آن هيچ اسباب و اثاثيه چشم‏گيري ديده نمي‏شد. كف خانه‏اش خاك‏پوش بود و بر سجاده حصيري خود نشسته، كلاهي پشمين بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نيايش بود».
سبط بن جوزى درباره زهد امام مى گويد: امام على هادى كمترين ميل و گرايشى به دنيا نداشت و هميشه ملازم مسجد بود، هنگامى كه خانه اش را بازرسى كردند، جز قرآن ، كتب دعا و چند كتاب علمى در آن چيزى نيافتند.

جمعه 18 7 1393 10:21


اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا الحَسَنِ يا عَلِيَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الهاديِ النِّقِيُّ

رسالت و وحدت « ولادت امام هادي عليه السلام »
 وَأَطِيعُواْاللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ
و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سست‏شويد و مهابت‏شما از بين برود و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است
جهادمسلمانان، بايد تحت فرماندهى رهبر مسلمين و به فرمان خدا و رسول (و جانشينان بر حقّ) او باشد. «اذا لقيتم فئة فاثبتوا... و اطيعوا اللّه و رسوله»
قانون و رهبر الهى، محور وحدت است. «اطيعوا اللّه و رسوله» («اطيعوا»، به قوانين الهى و «رسوله» به رهبر آسمانى اشاره دارد)
نزاع،شما را از درون پوك ساخته و از بيرون، بى‏آبرو مى‏كند. «فتفشلوا و تذهب ريحكم» (در طول تاريخ، چه ضعف‏ها و شكست‏هايى كه به خاطر عمل نكردن به اين آيه، نصيب مسلمانان شده است!)
در اطاعت و وحدت، پايدار باشيم و اگر چيزىبر خلاف ميل ما بود، يا بر خلاف ميل ما عمل شد، صبور باشيم و يكديگر را تحمّل كنيم. «واصبروا»
ايمان به اينكه خداوند با صابران است، انسان را به صبر و پايدارى سوق مى‏دهد. «واصبروا انّ اللّه مع الصابرين»
نصرت و امداد الهى، براى صابران است. «ان اللّه مع الصابرين»

آيه شماره 46  از سوره مباركه انفال


جمعه 18 7 1393 10:12

 



تسبيحات حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله در روز عرفه


پس فرموده بخوان اين تسبيحات را كه مروى از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله است و سيّد بن طاوُس در اقبال ذكر فرموده :

سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُكْمُهُ

منزه است خدايى كه در آسمان است عرش او منزه است خدايى كه در زمين است فرمان و حكمش

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبيلُهُ

منزه است خدايى كه در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدايى كه در دريا راه دارد

سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ

منزه است خدايى كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدايى كه در بهشت رحمت او است

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِيمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ سُبْحانَ

منزه است خدايى كه در قيامت عدل و دادش برپا است منزه است خدايى كه آسمان را بالا برد منزه است خدايى

الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَيْهِ پس

كه زمين را گسترد منزه است خدايى كه ملجا و پناهى از او نيست جز بسوى خودش * *

بگو سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ صد مرتبه

* * منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر از توصيف است


شنبه 12 7 1393 15:5



روز عرفه، روز شناخت است، عرفه روزي است كه خداي سبحان بندگان خود را به عبادت و اطاعت خويش فرا مي‌خواند و خوان كرم و احسان و لطف خود را براي آنان مي‌گسترد و درهاي مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روي بندگانش مي‌گشايد.

 

امام سجاد(ع) در روز عرفه خطاب به سائلي كه از مردم تقاضاي كمك مىكرد، فرمود: واى بر تو! آيا در اين روز از غير خدا تقاضا مىكنى؟ حال آنكه در اين روز اميد مىرود كه بچههاى در شكم هم از فضل خدا بي‌نصيب نمانند و سعيد شوند.


حاجيان جمعند دورهم همه

پس كجا رفته حسين فاطمه

حاجيان رفتند يكسر در منا

پس چرا اورفته سوي كربلا

او به جاي مور سر سر مي دهد

قاسم و عباس و اكبر مي دهد

سعي حج او صفا با خنجر است

مروه اش قبر علي اصغر است


شنبه 12 7 1393 14:57

وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا

منزّه است پروردگار ما كه به يقين وعده پرورگارمان انجام‏شدنى است،و خدا هرگز از وعده خويش تخلّف نمى‏كند و او نيرومند حكيم است، پس بر پاكيزگان از اهل بيت محمّد و على)درود خدا بر ايشان و خاندانشان

 

أَيْنَ الْحَسَنُ أَيْنَ الْحُسَيْنُ أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ ، أَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ أَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَيْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِيرَةُ أَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَيْنَ أَعْلامُ الدِّينِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ أَيْنَ قَاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ أَيْنَ هَادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاقِ أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْيَانِ وَ الطُّغْيَانِ أَيْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ‏]،
كجاست بهترين برگزيده بعد از بهترين برگزيد؟كجايند خورشيدهاى‏ تابان،كجايند ماههاى نورافشان،كجايند ستارگان فروزان،كجايند پرچمهاى دين،و پايه‏هاى دانش،كجاست‏ آن باقيمانده خدا كه از عترت هدايتگر خالى نشود،كجاست آن مهيّا گشته براى ريشه‏كن كردن ستمكاران،كجاست آن‏كه براى‏ راست نمودن انحراف و كجى به انتظار اويند،كجاست آن اميد شده براى از بين بردن ستم و دشمنى،كجاست آن ذخيره براى تجديد فريضه‏ها و سنّتها،كجاست آن برگزيده براى بازگرداندن دين و شريعت،كجاست آن آرزو شده براى زنده‏ كردن قرآن و حدود آن،كجاست احياگر نشانه‏هاى دين و اهل دين،كجاست درهم شكننده شوكت متجاوزان،كجاست ويران‏كننده‏ بناهاى شرك و دورويى،كجاست نابودكننده اهل فسق و عصيان و طغيان،كجاست دروكننده شاخه‏هاى‏ گمراهى و شكاف‏اندازى،


دسته ها : اهل بيت
جمعه 11 7 1393 0:7

  خصوصيت شيعيان علي

امام باقر:   
 

شِيعَةُ عَليٍّ المُتَباذِلونَ في وِلايَتِنا، المُتَحابَّونَ في مَوَدَّتِنا.

 شيعيان على سلام الله عليه كسانى هستند كه در راه دوستى ما مال خود را به يكديگر مى بخشندودر پرتو محبّت ما يكديگر را دوست مى دارند.



خصال،ج2،ص397

پنج شنبه 10 7 1393 23:51

شرمسارى دشمن در كنار كعبه

در سالى كه امام محمّد باقر
جهت زيارت خانه خدا وارد مكّه معظّمه شده بود، پس از طواف ، در گوشه اى از حرم نشست و مردم بسيارى جهت پرسش مسائل خود اطراف حضرت اجتماع كرده بودند.
در همان سال هشام بن عبدالملك نيز به همراه برخى از اطرافيان خود، كه از آن جمله نافع - غلام عمربن خطّاب - بود، وارد مسجدالحرام شدند.
نافع با ديدن امام
، از هشام بن عبدالملك پرسيد: اين شخص كيست كه مردم اين چنين اطراف او گرد آمده اند؟
هشام گفت : او ابو جعفر، محمّد بن علىّ است .
نافع گفت : نزد او مى روم و سؤ الى از او مى نمايم ، كه جواب آن را فقط پيامبر و يا وصىّ او مى داند؛ و هشام موافقت كرد.
پس نافع نزديك آمد و در جمع افراد نشست و سپس گفت : من تورات و انجيل و زبور و فرقان را خوانده ام ؛ و تمام معارف و احكام حلال و حرام را مى شناسم .
ادامه دارد...
اكنون آمده ام تا مسائلى را سؤ ال كنم كه جواب آن تنها نزد پيامبر، يا وصىّ او، يا پسر پيامبر خواهد بود.
امام فرمود: آنچه مى خواهى سؤ ال كن .
نافع گفت : بين حضرت عيسى
و حضرت محمّد چه مقدار زمان فاصله بوده است؟
حضرت فرمود: جواب آن را طبق عقيده شما پاسخ گويم ، يا طبق نظر خودم بيان كنم ؟
نافع گفت : هر دو جواب را بفرما.
امام
فرمود: بنابر نظريّه ما اهل بيت ، فاصله آن به مقدار پانصد سال ؛ ولى بنابر نظريّه شما ششصد سال فاصله بود.
نافع گفت : يابن رسول اللّه! سؤالى ديگر مطرح نمايم ؟
حضرت فرمود: آنچه مى خواهى مطرح كن .
گفت : خداوند متعال از چه وقت بوده است ؟
امام محمّد باقر
فرمود: بگو چه وقت نبوده است، تا پاسخ تو را بيان كنم؛ و سپس افزود: منزّه است خداوندى كه قبل از هر چيزى بوده و بعد از هر چيزى خواهد بود، نه شريكى دارد و نه فرزندى ، او تنها و بى مانند است .
سپس نافع نزد هشام آمد و گفت: به راستى او عالم ترين مردم و همانا او فرزند رسول خدا است.

احتجاج طبرسى : ج 2، ص 178، ش 205.

پنج شنبه 10 7 1393 23:50

 

شهيدان خدا « شهادت امام باقر عليه السلام »
 
ووَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ
و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او توده‏هاى انبوه كارزار كردند و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد سستى نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم [دشمن] نگرديدند و خداوند شكيبايان را دوست دارد
تاريخ انبيا همراه با مبارزه است. «وكايّن...»
هنگام احساس ضعف، از زندگى رادمردان تاريخ و مقاومت آنان درس بگيريد. «و كايّن من نبىّ»
جنگ و جهادى حقّ است كه زير نظر رهبر الهى باشد. «قاتل معه»
تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاريخ بسيار است. «كايّن...ربيّون كثير»
گرچه همه‏ى مجاهدان عزيزند، ولى رزمندگان عارف و عالم حساب ديگرى دارند. «ربّيّون»
ايمان به خدا، سرچشمه‏ى مقاومت است. «ربّيّون... فما وهنوا»
آنچه به انسان روحيّه مى‏دهد و تحمّل مشكلات را آسان مى‏كند، در راه خدا بودن آنهاست. «فى سبيل اللّه»
فشارها، مردان خدا را وادار به تسليم نمى‏كند. «وما استكانوا»
هر چند در بدر پيروز شديد، ولى راه آينده‏ى شما مسلمانان، راه جهاد و مبارزه است، پس بايد صبور و مقاوم باشيد. (با توجّه به آيات قبل و بعد)
رزمندگانِ بصير، نه از درون روحيّه خود را مى‏بازند؛ «فما وهنوا» و نه توان رزمى خود را از دست مى‏دهند؛ «وما ضعفوا» و نه در اثر فشارها تسليم مى‏شوند. «و ما استكانوا»
انجام وظيفه و پايدارى بر حقّ مهم است، پيروز بشويم يا نشويم. آيه مى‏فرمايد: «واللّه يحبّ الصابرين» و نفرمود: «يحبّ الفاتحين»

آ يه شماره 146  از سوره مباركه آل عمران
 

پنج شنبه 10 7 1393 23:39
X