معرفی وبلاگ
در این وبلاگ مطالب قرآنی و اهل بیت (علیهم السلام) و موضوعات مذهبی و ایام ... منتشر میشود از کلیه عزیزان درخواست می شود مارا با نظرات خویش یاری رمایند .
دسته
فیدها
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 178056
تعداد نوشته ها : 245
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
GraphistThem267

حجابحضرت زهرا ع  

آیا حضرت زهرا
ع
از روبنده استفاده می کردند؟
در صدر اسلام یکی از پوشش های مرسوم، پوششی به نام «قِناع» بوده که صورت را میپوشانده است و با توجّه به آنچه در برخی از روایات اسلامی و گزارشات تاریخی آمدهاست، حضرت فاطمه
ع
نیز در مقابل نامحرمان از این پوشش استفاده می کرده اند. در کتبلغت از قناع «ما یُستَرُ به الوجهُ»(۱) یعنی آنچه که صورت با آن پوشیده می شود،تعبیر شده است. به فرموده امام باقرع، جابر بن عبداللّه انصارى گفت: رسول خداص، به قصد دیدار با فاطمه بیرون شد در حالى که من همراه آن حضرتبودم؛ چون به در خانه بانو رسیدیم، پیامبر، دست خود را بر درب نهاده فشار داد،سپس فرمود: السلام علیکم! فاطمه پاسخ داد: و علیک السلام اى رسول خدا! پیامبرص فرمود: داخل شوم؟ حضرت فاطمهع فرمود: داخل شو اى پیامبر خدا! رسول خداص گفت: با شخص همراهم وارد شوم؟ حضرت زهراع فرمود: «لیس علىّ قناع» پوششى ندارم ... .(۲)



از تعبیر حضرت زهرا
س
روشن می شود که ایشان معمولا از پوشش «قناع» در مقابل نامحرمان استفاده می کرده است.در برخی گزارشات تاریخی هم به استفاده آن حضرت از برقع اشاره شده است.«بُرقُع» و «بُرقَع»؛ یعنی آن چیزی که زن با آن صورت خود را می پوشاند.(۳)
در بخشی از روایت حادثه فدک آمده است که فاطمه
ع
برای بیرون رفتن از منزل برقع (روپوش صورت) پوشیدند: «فَتَجَلْبَبَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقِعِهَا»؛(۴) فاطمهع جلباب (نوعی چادر) به سر نمود و روبند انداخت.‏
پی نوشتها:
(1). معجم الوسیط، واژه قناع.
(2). الکافی ج ،۵ ص ۵۲۸، کتاب النکاح
(3). المصباح المنیر، ج ۲، ص ۴۵.
(4). شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏۱، ص ۱۶۳، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش

 

سه شنبه 17 12 1395 9:44

برتریفاطمه (سلام الله علیها)  

آیا مکتب اهل تشیع بر این باور است که حضرت فاطمۀ زهرا
ساز خیلی مردها برتر بود؟
هر چند که پیامبران و امامان، به دلایلی، از میان مردان انتخاب شده اند، امامعنای چنین انتخابی آن نیست که بانوان، امکان پیشرفت معنوی و رسیدن به درجاتعالی قرب خداوند را ندارند. در همین راستا، خداوند در قرآن کریم، بانوانی؛ چونمریم و آسیه را از میان نسل های گذشته، به عنوان اسوه ای برای بشریت معرفی نمودهاست.(1) بدیهی است که مقام و منزلت آنان از بسیاری مردان و حتی مردان مؤمن، برترو والاتر است. مسلمانان به ویژه، شیعیان معتقدند که بانوان دیگری نیز وجود دارندکه مقام معنوی آنان به مراتب بیشتر از عموم مردان و زنان با ایمان است.
ام المؤمنین خدیجه، همسر پیامبر
سو دخترشان فاطمه ع
، برترین بانوی جهان آفرینش، بهترین نمونه از بانوانی هستند کهتمام افراد با ایمان باید از آنها سرمشق گرفته و رفتارشان را الگوی خویش قراردهند.



شیعیان، فاطمه
سرا شخصیتی می دانند که در ردیف پیامبران و اولیای الهی جای دارد. در این زمینه، امام صادق عبیان می فرمایند که اگر خداوند، امیرالمؤمنین علی عرا خلق نمی کرد، هیچ مردی هم طراز فاطمه عنبود(2) و این نشانگر برتری ایشان بر تمام صحابه پیامبر عاز دیدگاه شیعه می باشد.
البته، کتاب های معتبر اهل سنت نیز آکنده از بیان فضائل آن بانوی بزرگوار است؛ نظیر این که ایشان پارۀ تن پیامبر
عبوده و آزارشان چون آزار پیامبر است، (3) و ایشان، سرور بانوان بهشت هستند.(4)
بر این اساس، عجیب نیست که مسلمانان معتقد باشند که فاطمه
ع
، برتر از مردان بسیاری باشد.

(1) تحریم، 12- 11.
(2) کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 461، ح 10، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ه ش.
(3) صحیح بخاری، ج 4، ص 210، دار الفکر، بیروت، 1401 ه ق.
(4) همان، ص 209.

سه شنبه 17 12 1395 9:43

تشییع جنازه  

آیا طلحه و زبیر در تشییع جنازه و نماز و کفن و دفن حضرت زهرا شرکت داشتند؟
علامه مجلسى از امام صادق روایت کرده است: شاهدان دفن حضرت فاطمه سلمان فارسى، مقداد بن اسود، ابو ذر غفارى، عبد اللَّه بن مسعود، عبّاس بن عبد المطّلب و زبیر بن عوام بودند. (1)
با شنیدن خبر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مردم جمع شده بودند و گریه مى‏کردند و انتظار بیرون آمدن جنازه را مى‏کشیدند، پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن جنازه به تأخیر افتاد، پس مردم متفرّق شدند و برگشتند چون پاسى از شب گذشت و دیده‏ها به خواب رفت جنازه را بیرون آوردند. حضرت امیر المؤمنین و حسن و حسین علیهم السّلام و عمّار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بُرَیْده و گروهى از بنى هاشم، و خواصّ آن حضرت بر حضرت فاطمه علیها السّلام نماز کردند، و در همان شب او را دفن کردند.(2) اسماء می گوید: فاطمه علیها السّلام وصیت کردند که مرا جز علی و شما دیگرى نباید غسل دهد، در اثر این وصیت من و علی او را غسل دادیم، و در نماز او: علی، حسنین، عمار، مقداد، عقیل، زبیر، ابو ذر، سلمان، بریده، و گروهى از بنى هاشم شرکت داشتند و او را در دل شب طبق وصیتش دفن کردند.(3)
لازم به ذکر است که علی رغم جستجوی گسترده در میان منابع کهن به سندی که دلالت بر حضور زبیر داشته باشد بر نخوردیم و این مطلب تنها در میان کتب نویسندگان معاصر دیده می شود.
(1) زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ، مترجم محمد روحانى على‏آبادى، تهران، انتشارات مهام، 1379ش:
(2) حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج1، ص339
(3)عزیر الله عطاردی: زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ذیل عنوان: وفات و محل دفن حضرت زهراء ..... ص : 226

سه شنبه 17 12 1395 9:43

ماجرای سیلی  
آیا ماجرای سیلی زدنبه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در منابع آمده است؟


پاسخ:


مطلب سیلی خوردن حضرت زهراء ـ سلام الله علیها ـ را منابع متعدد سنّی و شیعه نقلکرده
اند که از آن جمله طبری در «دلائل الامامه» میگوید:عمر در ضمن نامهای برای معاویه پس از نقل قضیه سقیفه بنی ساعدهو بیعت گرفتن برای ابوبکر، چگونگی برخورد با فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را چنینبیان میکند:
«... به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ که پشت در بود گفتم: اگر علی
عاز خانه برای بیعت بیرون نیاید، هیزم فراوانی به اینجا بیاورم وآتشی برافروزم و خانه و اهلش را در آن بسوزانم یا علی عرا برای بیعت به سوی مسجد میکشانم، آنگاه به خالد بن ولید گفتم: تو و مرداندیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گفتم خانه را به آتش میکشم.

 

 

 


 


 



شیخ صدوق در کتاب «الامالی» در حدیثی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با ذکرسلسله سند به نقل از امیر المؤمنین
آورده است که:
به همراه فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه وآله ـ بودیم. ناگهان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ما نگاهی کرد وگریست! گفتم: چه شده یا رسول الله؟! فرمود: «أبکی من ضربتک علی قرن، و لطم فاطمةـ سلام الله علیها ـ خدّها.» از یاد ضربت شمشیر بر پیشانی تو و سیلی دشمن برصورت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گریستم.
حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ دربارة این جریان می
فرماید:
بر در سرایم هیزم انبوهی فراهم ساخته، اخگر آوردند تا ما را بسوزانند و در خانهرا، به آتش کشند. من در ورای در قرار گرفتم و آنان را به خدا و پدرم سوگند دادم،که دست از ما بکشند و عوض آن به یاری ما برخیزند. عمر تازیانه را از دست قنفذ،غلام ابوبکر گرفت و بر بازویم فرود آورد، که اثر آن بسان دملی متورّم گردید.
آن گاه در را با پای خود شکست و آن را به روی من انداخت. من که حامله بودم به رونقش بر زمین گشتم. آتش زبانه کشید و رخسارم به زمین ساییده شد. او به چهره
امتپانچه زده، آن گونه که گوشواره از گوشم بیافتاد. در این هنگام درد زایمان مرافرا گرفت و محسنم را بیهیچ گناهی سقط نمودم.[3]

 



نکته ای که توجه بدان لازم است این است که:
علت اختلاف یا ناقص بودن قضایا و جریانات تاریخی در کلام اهل سنت و کتب آن
ها،سیره و روش علماء آنان در برخورد با این گونه جریانات است و به این سیره و روشبعضی از بزرگان اهل سنت اشاره و تصریح کردهاند که از آن جمله در اعتراض به ابن قتیبه که یکیاز بزرگان و سرشناسان اهل سنت است که در کتب خود تا حدّی به این جریانات اشارهکرده است و بدین جهت مورد اعتراض قرار گرفته و او را تخطئه کردهاند.
«ابن عربی» در کتاب «العواصم من القواصم» اظهار می
دارد: من أشدّ شیئی علی الناس، جاهل عاقل أومبتدع محتال. فأمّا الجاهل فهو ابن قتیبه، فلم یبق و لم یذر للصحابة رسماً فیکتاب «الامامة و السیاسیة» إن صحّ جمیع مافیه.[4]
«از جمله سرسخت ترین و ناگوارترین امور در جامعه، یکی اندیشمند ناآگاه و دیگریبدعت
گزار حیلهگر است. امّا اندیشمند ناآگاه همچون ابن قتیبهاست که در کتاب «الامامه و السیاسة» رسم (پردهپوشی) را در مورد صحابه رعایت نکرده است اگر چههمه آنچه را که نقل کرده است، صحیح میباشد.
و «ابن هجر هیثمی» در کتابش اظهار می
دارد: «... مع تألیف صدرت من بعض المحدثین کابنقتیبه مع جلالته القاضیة بأنه کان ینبغی له أن لا یذکر تلک الظواهر، فان أبیإلّا أن یذکرها، فلیبین جریانها علی قواعد اهل السنة...»[5]
«نظر به کتابهایی که بعضی از محدثان والا مقام همانند ابن قتیبه (در حوادث صدراسلام) نوشته
اند، شایسته این بود که وی از ذکر جزئیات حوادث، اجتناب مینمود وچنانچه ناچار از نقل آنها بود، میبایست جریان این حوادث را مطابق قواعد اهل سنتتعدیل و تبیین مینمود».
برای اطلاع بیش تر به کتاب رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی و کتاب یورش بهخانه وحی و نیز کتاب الدلیل الغراء علی شهاده الزهراء، نوشته آیه الله سبحانیمراجعه نمایید.
پی نوشتها:
[1] . طبری، دلائل الامامه، ج 2، مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ قدیم، ج 2،ص 222، قمی، عباس، بیت الأحزان، ص 96 و 97.
[2] . خصیبی، الهدایة الکبری، ص 408، بحرانی، العوالم، ج 11، ص 442.
[3] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج 1، ص 271.
[4] . ابن عربی، العواصم من القواصم، ص 248.
[5] . ابن حجر هیثمی، تطهیر الجنان و اللسان، ص 72.



سه شنبه 17 12 1395 9:42

مقامعلمی  

آیا حضرت فاطمه
ع
دارای مقامات علمی بودند؟
مقام علمی آن حضرت نیز چونان امام علی(
ع
) بعد از پیامبراکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) سرآمد تمام بشریت است.در حدیث امام باقر (ع) آمده است: ((الله لقدفطمها الله تبارک و تعالی بالعلم و عن الطمث بالمیثاق [1] ؛ خداوند آن حضرت رااز علم مملو ساخت و از ناپاکیهای زنان در عالم مبرا نمود. )) مرحوم مجلسی دربارةتفسیر حدیث امام باقر (ع) که فرمودند: «...فطمهاالله بالعلم...» یعنی به سبب کثرت علم از جهل بریده شد و به قدری علم دارد کهجهالت هرگز در آن راه ندارد و از آغاز آفرینش برخوردار از علوم ربانی شده[2]ونشانه بارز برعلم آن بزرگوار «خطبه فدکیه» ایشان میباشد که بزرگان علم واندیشهرا مبهوت وشگفت زده نموده است.
1. مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص14، 15، و رحمانی همدانی، فاطمه الزهرا و بهجه قلبالمصطفی، تهران، مرضیه، چاپ دوم، 1372ش، ص149.
2. مجلسی «پیشین» ج 43، ص65، 101.

سه شنبه 17 12 1395 9:40

آیه شماره 7  از سوره مبارکه هود

آزمون

 وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا

او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‏] آفرید؛ و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است

 1- گرچه قدرت الهى مى‏تواند همه چیز را در یک لحظه بیافریند، ولى حکمت الهى اقتضا مى‏کند که آفرینش تدریجى باشد. «خلق ... فى ستة ایّام»

2- سرچشمه‏ى مادّى آسمان‏ها وزمین، آب ویا موادّ مذابّ بوده است. «کان عرشه على الماء»

3 - هدف از آفرینش همه‏ ى موجودات، رشد معنوى واختیارى انسان بوده است. «خلق السموات و الارض ... لیبلوکم ایّکم احسن عملاً»

4- کیفیّت عمل مهم است، نه کمیّت آن. «ایّکم احسن عملاً»

5- آسمان و زآیه شماره 99  از سوره مبارکه انعام

نزول رحمت

 وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى‏ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی‏ ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد، و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم؛ و از آن، ساقه‏ها و شاخه‏هاى سبز، خارج ساختیم؛ و از آنها دانه‏هاى متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفه‏هایى با رشته‏هاى باریک بیرون فرستادیم؛ و باغهایى از انواع انگور و زیتون و انار، (گاه) شبیه به یکدیگر، و (گاه) بى‏شباهت! هنگامى که میوه مى دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانه‏هایى (از عظمت خدا) براى افراد باایمان است!

 1- مایه‏ ى رویش همه‏ ى گیاهان ونباتات، آب باران است. «من السماء ماءً فأخرجنا به نبات کلّ شى‏ء»

2- هم نزول باران، هم رویاندن گیاه و میوه، کار خداست. «أنزل... نخرج» 3- رابطه‏ ى انسان با میوه‏ها فقط رابطه‏ ى مادّى و غذایى نباشد، بلکه رابطه ‏ى فکرى و توحیدى هم باشد. «اُنظروا الى ثمره... فى ذلکم لایات»

4- بهره‏ گیرى از ستارگان، علم و کارشناسى لازم دارد. «لقوم یعلمون»، درک اینکه کاروان بشرى همه از یک نفس است و این کاروان، به صورت پایدار و ناپایدار در جریان است درک عمیق مى‏طلبد. «لقوم یفقهون»، درک اینکه از گیاه و باران و میوه باید بهره‏ ى معنوى برد و از انتساب همه‏ ى هستى به خدا نباید غافل بود، ایمان مى‏طلبد. «لقوم یؤمنون» مین براى کار نیک آفریده شده، نه براى کامیابى و لذّت‏ طلبى و غافل بودن. «ایّکم احسن عملاً»

 

آیه شماره 21  از سوره مبارکه حشر

توان تحمل

 لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ

اگر این قرآن را بر کوهى نازل مى‏کردیم، مى‏دیدى که در برابر آن خاشع مى‏شود و از خوف خدا مى‏شکافد! اینها مثالهایى است که براى مردم مى‏زنیم، شاید در آن بیندیشید

 1- یکى از شیوه‏ هاى تربیت، توبیخ غیر مستقیم است. «لو أنزلنا هذا القرآن... تلک الامثال نضربها...»

2- قرآن، کتاب الهى، کمبودى ندارد، مردم قابلیّت لازم را ندارند. «لو أنزلنا هذا...»

3- استفاده از تمثیل در بیان حقایق معنوى، شیوه‏اى قرآنى است. «لو أنزلنا هذا القرآن على جبل...»

4- امثال و تمثیلات قرآنى، نیاز به تدبّر و تفکّر دارد و گرنه به درستى درک نمى‏شود. «تلک الامثال نضربها للنّاس لعلّهم یتفکّرون»

دسته ها : قرآن
دوشنبه 9 12 1395 11:6
X