معرفی وبلاگ
در این وبلاگ مطالب قرآنی و اهل بیت (علیهم السلام) و موضوعات مذهبی و ایام ... منتشر میشود از کلیه عزیزان درخواست می شود مارا با نظرات خویش یاری رمایند .
دسته
فیدها
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 178051
تعداد نوشته ها : 245
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
GraphistThem267

امام خمينى و مقابله باترفندهاى رژيم ستمشاهى

 

انـقلاب اسـلامى ايـران بـه رهـبرى امام خمينى از آغاز حركت خود، همواره با انـواع اتهامات، توطئه ها و ترفندهاى گوناگون از سوى رژيم و عوامل داخلى و خارجى آن مواجه بوده است.

با شروع مرحله جديد نهضت اسلامى در سال 1356 كه پس از رحلت آيه الله مصطفى خـمينى و بـه دنـبال تـوهين به امام خمينى با چاپ مقاله اى موهن تحت عنوان ((ارتـجاع سـرخ و سـياه در ايـران)) در روزنـامه اطـلاعات آغـاز شد، دامنه اعـتراضات مـردمى عـليه رژيم روز به روز افزايش يافت.

و رژيم كه خود را از مـقابله بـا حـركت عـمومى مردم عاجز مى ديد، با هدف ايجاد اختلاف ميان صفوف متحد مردم، جدايى بين رهبر نهضت و ملت، غير اسلامى جلوه دادن حركت اسلامى و در يـك كلام نجات رژيم از سقوط و فروپاشى، اقدام به روشهايى همچون اتهامات واهـى بـه انقلابيون، تغيير دولته، وعده هاى دروغين به ملت، اعتراف شاه به اشتباهات و توبه نمودن وى، تظاهر به ديندارى و...نمود.

امـام خمينى به عنوان رهبرى آگاه، با تدبير، واقع بين و آينده نگر با آنكه سـالها در تـبعيد و دور از ايـران بود، مسير نهضت را به بهترين روش هدايت نـمود و در برابر تمامى نيرنگها و فريب هاى رژيم، مواضعى مناسب اتخاذ نمود به گونه اى كه هيچ يك از اهداف پليد رژيم به موفقيت نينجاميد.

ايـن نـوشتار درصـدد اسـت تا با بررسى انواع تشبثات رژيم، عكس العمل امام خـمينى در بـرابر آنـها و چـگونگى خنثى سازى توطئه هاى آنها توسط ايشان را تشريح كند.

1 بسط آزادى و دمكراسى رژيـم كـه در دوران خـفت بار خود همواره با اختناق، استبداد و تضييع حقوق اجـتماعى و فـردى مـردم، بـر جـامعه حكومت مى كرد، به منظور فرونشاندن خشم انـقلابى مـردم، تـوسعه آزادى و دمـكراسى در بخشهاى مختلف را اعلام و تبليغ مى نمايد كه آنها را مى توان در موارد ذيل مورد بررسى قرار داد:

الف:آزادىهاى سياسى:

بـه دنـبال اوجگيرى مبارزات انقلابى و پس از قيام مردم تبريز عليه رژيم كه شاه به شدت تحت فشار قرار گرفته بود تصميم به اعطاى آزادىهاى سياسى گرفت، شاه در اسفند ماه 56 در سخنانى گفت:

((تـصميم گـرفته ايم كـه در ايـران هـر چـه بـيشتر آزادىهـاى فردى به مردم بـدهيم.از ايـن آزادى مـمكن است كرمهاى پژمرده كهنه ارتجاع تا جوجه هاى پر درنـياورده سـرخ سـو استفاده كنند و خود را به در و ديوار بزنند، ولى اين حركات مذبوحانه حتى يك لحظه در برابر ملت مصمم ايران تاثيرى ندارد.))!(1)

و لايـحه اى كه به منظور گسترش دمكراسى از طرف دولت به مجلس ارسال شده بود، در تاريخ 57/3/23 به تصويب مجلس مى رسد.(2)

هـمچنين نـخست وزيـر اعـلام مـى دارد:((لايحه تظاهرات در اجلاس آينده پارلمان تـقديم مى گردد، اجتماعات و تظاهرات سياسى قانونى مى شود همانطور كه درباره فـضاى بـاز سياسى صحبت مى شود به موازات آن نيز لايحه اى براى انجام تظاهرات به صورت قانونى تهيه شود.))(3)

در ادامه اجراى نمايشنامه فوق در مورد اعطا آزادى توسط رژيم، حزب رستاخيز با انتشار بيانيه اى اعلام كرد:((قانون مطبوعات و اجتماعات بايد چنان تغيير كند تا امكان رقابت بين انواع وسايل ارتباط جمعى برقرار شود، لايحه قانونى شـدن تـظاهرات و اجـتماعات سـياسى بـايد در مـعرض قضاوت افكار عمومى قرار بـگيرد.قانون جديد بايد طورى تدوين شود كه مانع دخالت دستگاههاى اجرايى و همچنين هرج و مرج گردد.))(4)

عكس العمل امام خمينى امـام خـمينى بـا بينش عميق خود و آگاهى از اين توطئه و در پاسخ به سخنان فـريبكارانه شـاه، سـياست اعطاى آزادى فرمايشى از سوى شاه را حيله اى براى نجات رژيم برشمرده و در خرداد ماه 57 فرمودند:

((ايـن چه وضعى است كه در ايران هست؟ اين چه آزادى است كه اعطا فرموده اند آزادى را؟ مـگر آزادى اعـطا شـدنى است؟ خود اين كلمه جرم است، كلمه اينكه ((اعـطا كـرديم آزادى را)) اين جرم است، آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خـدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده بـه مـردم ((اعطا كرديم)) چه غلطى است؟ به توچه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلش؟ ((اعـطا كـرديم آزادى را بـر مردم)) !! آزادى اعطايى اين است كه مى بينيد، آزادى اعـطايى كه آزادى حقيقتا نيست اين است كه مى بينيد، براى اين است كه مردم را اغفال كنند.))(5)

ايـشان بـار ديـگر در مـهر ماه سال 57 نيز ضمن غير واقعى دانستن آزادىهاى اعـطايى شـاه مـى فرمايند ((مـا مى خواهيم آزاد باشيم، نه مثل آزادى كه شاه مـى دهد، ايـن آزادى كـه شـاه بـه ما مى دهد، اين براى خودش خوب است و براى عـأله خـودش خـوب اسـت، ايـن جـور آزادى! اين آزادى كه او مى دهد مثل اين ((آشـتى)) كـه دولت مى كند همه اش خونريزى است! آزادى همه اش حبس است! همه اش زجر است.))(6)

رژيـم در ادامـه بـاصطلاح اعـطاى آزادىهاى فوق، بازگشت كليه ايرانيان ساكن خـارج از كـشور را به شرط احترام به قانون اساسى و استقلال كشور آزاد اعلام نـمود! و مـنوچهر آزمـون، وزيـر مشاور خاطرنشان كرد كه آيت الله خمينى نيز مى تواند به ايران برگردد! ب:آزادى زنـدانيان و تـبعيديها:سانسور و خـفقان شديد حاكم بر ايران زمينه دسـتيابى بـه آمـار دقـيق و قطعى زندانيان سياسى و ميزان محكوميت آنها را بـوجود نـمىآورد امـا در عـين حـال مـطبوعات غـربى زنـدانيان سياسى كه در زنـدانهاى شـاه، تـحت شديدترين شكنجه ها قرار داشتند را بين سى هزار تا صد هـزار نـفر تـخمين مى زدند و شاه نيز به وجود بيش از سه هزار زندانى سياسى اعتراف كرده بود.اين علاوه بر افرادى است كه در شهرهاى مختلف تبعيد بودند.

دولـت شـريف امامى با سالوس تمام تصميم به اصلاحات ظاهرى در شهريور سال 57 وعده آزادى برخى از زندانيان سياسى را اعلام مى نمايد.

در فـاصله چـهارم آبـان مـاه تا نوزدهم آذر ماه 57 بر اثر اعتراضات عمومى مـردم تعداد 1726 زندانى سياسى آزاد شدند و در آغاز بكار دولت بختيار نيز ه ه9 نفر ديگر آزاد شدند كه اين آمار شامل كسانى كه در مراحل قبل و بعد از دو مـورد مـذكور و هـمچنين كـسانى كـه در روزهاى 21 و 22 بهمن پس از سقوط پايگاههاى رژيم به دست مردم آزاد شدند، نمى شود.(8)

بـه دنـبال پخش خبر آزادى تعدادى از زندانيان سياسى، امام خمينى در تاريخ 57/8/3 طـى سـخنانى، مـردم را از سـازش با رژيم برحذر داشتند و آنرا راهى بـراى نجات رژيم قلمداد كردند و در بخشى از سخنان خود فرمودند:امروز اطلاع دادنـد كـه زنـدانيهاى سـياسى را يك مقدارى آزاد كردند و مقدارى هم بناست آزاد شود، آيا ببينيم كه اين آزاد كردن جبران مى كند اين مسأل را؟ يك نفر انـسان را ده سـال، پـنج سـال، كـمتر، بـيشتر از همه جهات ساقط كنند، همه آزاديـها را از او بـگيرند، در حـبس همه شكنجه ها و زجرها را به او بدهند، بـعدش بـگويند كـه شما آزاديد!! خوب اين پنج سال تضييع عمر يك انسان، پنج سال، ده سال زجر دادن به يك انسان به يك مسلم، اينها هيچ؟ حالا آزاد، تمام شـد قـضيه؟ با اين كه آزاد كردند يك عده اى از علما را و ساير طبقات را ما قـانع هـستيم؟ حـالا ديگر آرام بايد بشود ملت؟ آشتى كردند آنها با ملت؟ يا ايـنكه جـو، يـك مـحيطى اسـت كـه برايشان ديگر امكان نمانده است كه ادامه بـدهند، دسـت و پا مى زنند براى اينكه خودشان را از اين محيط، جوى كه تمام نـفوس بـر ضد آنها توجه پيدا كردند، با اين دست و پا مى خواهند نجات بدهند خودشان ر، لكن آيا مى شود؟! قابل نجات اند اينها؟!)) (9)

ج:آزادى فـعاليت احـزاب:شاه در ديـدار بـا هيئت رئيسه مجلس اعلام مى كند كه بـراى رسـيدن به نظام دمكراتيك فعاليت احزاب لازم است.(10)

و در تاريخ سوم مـهر مـاه 57 انـحلال تشكيلات حزب رستاخيز اعلام مى گردد و نخست وزير رژيم نيز شـركت تـمام احزاب قانونى در انتخابات را آزاد اعلام مى نمايد، همچنين شركت مخالفان در انتخابات آزاد اعلام مى شود! قـبل از ايـن حـزب رستاخيز در بيانيه اى اعلام داشته بود كه با ترور افكار، مـحدوديت قـلم و اخـتناق مبارزه مى شود و فضاى باز سياسى نبايد نمايش براى سرگرم كردن باشد!! در ايـن شـرأط كـه مـطبوعات اقدام به اعتصاب نموده بودند، امام خمينى با انـتشار پـيامى ضمن تشكر از آنه، ادامه كار مطبوعات را خواستار مى شوند و مرقوم مى دارند:((از متصديان مطبوعات كه زير بار سانسور ديكتاتورى نرفتند، تـشكر مـى كنم و اكـنون كـه دولـت غيرقانونى جديد مدعى برداشت سانسور است، آقايان به كار ادامه دهند و از اعتصابات بيرون آيند تا تكليف ملت يا دولت غيرقانونى معلوم شود.))(11)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از سايت شهيد آويني

پي نوشتها

1 كوثر، ج اول، ص 365

2 هفت هزار روز، ج دوم، ص 853

3 همان، ص 864

4 همان، ص 866

5 صحيفه امام، ج سوم، ص 6ه4

6 همان، ج چهارم، ص 62

7 كوثر، ج سوم، ص 65

8 همان، ص 66

9 صحيفه امام، ج 4، ص 148

10 هفت هزار روز، ج 2، ص 968

11 صحيفه امام، ج 5، ص 352

سه شنبه 15 11 1392 20:5


آن روزها ، منزل امام (ره) تنها كانون اميد بخـش در قـم بـود .

از عصـر روز دوم فرورديـن خاطره اى دارم ، تصميـم گرفتـم كه به منزل امام بروم ، حادثه مدرسه فيضيه تازه تمام شده بود .

طلبه ها تا آنجا كه تـوانسته بودند فرار كرده بـودنـد و عده اى هـم با كماندوها در داخل مدرسه بودند ، ما كه در خيابان بوديـم ، فكر كـرديم كه به منزل امام بـرويـم ، به آنجا كه رسيـديـم ، ديدم چند تـن از دوستان و طلبه ها و فضلا دور و بر خانه ايستاده اند و در ايـن فكرند كه اگر كماندوها به منزل آقا حمله كننـد ، چه تـدبيرى براى دفاع از ايشان به كار ببندند ، طبيعتا طلبه ها وسيله اى هـم براى دفاع نداشتند ، جز مشت و احيانا يكى ـ دو تا چوب .

مـن هم به جمع آنها پيوستـم و درباره نقشه هاى مختلف باهم صحبت مى كرديـم ، در همين حيـن متـوجه شدم كه در منزل آقا باز است .

اعتراض كردم : كه چرا در را باز گذاشته ايد ؟ اقلا در را كه مـى تـوانيد ببنديد ، گفتند : خود آقا گفته اند كه كسى نبايد در را ببندد ، و تهديد كرده اند كه اگر در را ببنـديـد از خانه بيرون مـى روم ، حـدود غروب بـود وارد خانه كه شدم آقا را ديدم كه در حيـاط ايستـاده انـد و با آرامش خـاصى نماز مى خواندد .

آرامش ايشان تا حدودى به مـن هـم آرامش بخشيد ، البته نه به آن انـدازه كه بتـوانم حاضر شـوم و نماز بخـوانـم ، از ديدن منظره درگيـرى مـدرسه شـديـدا هيجـان زده بودم .

امام (ره) نمازشان را تمام كـردنـد و به داخل اتاق رفتنـد ، ما هـم به دنبال ايشان داخل اتاق شديم ، حدود پنجاه يا شصت نفر از طلبه ها و چند نفـرى غير طلبه داخل اتاق نشسته بـودنـد ، ايشان حـدود بيست دقيقه صحبت كـردنـد ، سخنان ايشـان چنان آرامشـى به حاضران ، از جمله خود مـن ، داد كه احساس كرديم از هيچ چيز نمى تـرسيـم و آماده ايـم تـا صبح در منزل امام (ره) بمـانيـم و از ايشان دفاع كنيـم ، البته ايشان ، آخر شب همه را مرخص كردنـد و گفتنـد لازم نيست كسـى بمـانـد و از منزل دفـاع كند.

گر چه در روزنامه ها چيزهايى نوشته بـودند ، عمق و دامنه فاجعه بـراى هيچ كـس روشـن نبـود ، آن روز نقشه امام كه ماجرا را با همه ابعاد و عمق و عظمتـش براى مردم بازگـو كنند .

اطمينان داشتنـد كه اگـر مـردم از دامنه فاجعه آفـرينـى دستگاه مطلع شـوند و بـدانند جهتگيرى رژيـم تا چه حد صراحتا ضد اسلام و ضـد مـردم است ، حـركت خـواهنـد كرد .

از ايـن رو همه سعى خـود را صرف آگاه ساختـن مردم كردنـد ، اگر كسـى اعلاميه هاى آن روزها را ، در فاصله بيـن بيست و پنج شـوال تـا محـرم ، مطـالعه كنـد به اين نكته پى خـواهـد برد .

حدود بيست روز به محرم مانده بود كه امام تصميـم گرفتند از دهه عاشـورا ، دهه اى كه به طـور طبيعى مـردم در آن شـور و هيجان و آمادگـى زيادى دارنـد ، تا حـد ممكـن بهره بـردارى كننـد ، مـى خواستند در ايـن دهه ، ماجراى مدرسه فيضيه را به اطلاع همه مردم بـرسانند ، به هميـن منظور افرادى را به شهرستانها فرستادنـد و به علماى تهران و شهرستانهاى بزرگ مثل تبـريز ، شيراز و اصفهان پيام دادند ، خـود مـن ، آن طـور كه به خاطر دارم ، مإمور شدم به مشهد بروم و موضـوع را خدمت مرحـوم آيت الله ميلانى بگويـم .

آيت الله ميلانـى آن مـوقع شخص اول مشهد بـود.

يکشنبه 13 11 1392 18:15

روز شمار وقايع انقلاب اسلامي در يك نگاه

پنجشنبه 10فروردين 1340

 وفات آيت‌الله العظمي حاج سيد حسين بروجردي

آيت‌الله العظمي حاج سيد حسين بروجردي با سي واسطه نسبت به حضرت امام حسن مجتبي (ع) مي‌رساندند. در سال 1253 ش در بروجرد متولد شده و در سن 18 سالگي براي تكميل تحصيل به اصفهان رفت و پس از ده سال به نجف اشرف عزيمت نموده و به درس آيت‌الله خراساني وارد گرديد. ايشان پس از مراجعت و اقامت در بروجرد به قم مهاجرت كرده و به عنوان مرجع تقليد شيعيان جهان معرفي گرديدند و مدت 16 سال مرجعيت عامه را عهده‌دار بودند.

يكشنبه 16 مهر 1340

 تصويب قانون انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي

رژيم پهلوي بعد از وفات آيت‌الله بروجردي زمينه را براي پاك كردن اسلام از متن فعاليت‌هاي مردم ايران مناسب ديد و به اين دليل قانون انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي را به تصويب دولت و مجلس وقت رساند و آن را در مطبوعات اعلام كرد. در اين قانون قسم به قرآن و شرط مسلمان بودن براي نمايندگان مجلس حذف شده بود و همين باعث اعتراض علماي اسلام و مردم مسلمان گرديد.

جمعه 8 آذر 1341

 لغو قانون انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي

با اعتراض علماي اسلام از جمله آيت‌الله روح‌الله خميني و آيت‌الله حائري و ديگر علما و حضور گسترده مردم در پشتيباني از علماي اسلام پس از مكاتبات و تظاهرات و اعتراضات ، دولت خائن ا سدالله علم قانون فوق را ملغي اعلام كرد.

چهارشنبه 19 دي 1341

  اعلام انقلاب سفيد

رژيم پهلوي و در رأس آن محمدرضا در جهت خواستهاي استعمارگرانه امريكا و همچنين تغيير فكر مردم ايران دستورالعمل ديكته شده استكبار را كه در كشوهاي ديگر به اجرا درآمده بود به عنوان انقلاب سفيد به مردم ايران عرضه نمود و آن را به رفراندم گذاشت.

 

سه شنبه دوم بهمن 1341

 تظاهرات مردم در تهران

با تحريم رفراندم از طرف امام خميني بازار تهران تعطيل شد و مردم در اطراف بازار اجتماع كردند و گروهي به منزل آيت‌الله خوانساري و آيت‌آلله بهبهاني رفتند.

پنجشنبه اول فروردين 1342

 اعلام عزاي عمومي در عيد نوروز

امام خميني برا ي جوابگويي به اقدامات شاه و اطرافيانش عيد نوروز سال 1342 را عزاي عمومي اعلام كرد مردم مسلمان ايران با برافراشتن پارچه سياه به نداي او لبيك گفتند و روحانيون از خطرات دولت براي اسلام صحبت كردند.

جمعه دوم فروردين 1342

 تهاجم رژيم پهلوي به مجلس سوگواري در مدرسه فيضيه

عصر اين روز مراسم عزاداري در مدرسه فيضيه قم برپا بود كه سربازان مسلح و مأمورين امنيتي محل را محاصره نمودند و سپس گروهي از آنها با لباس مبدل به درون مدرسه رفتند و در ميان سخنراني يكي از گويندگان به او حمله كردند. سپس به طلاب مدرسه فيضيه حمله نمودند و آنها را از حجره‌هايشان به بيرون پرتا ب كردند و با به شهادت رساندن گروهي از آنان در تاريكي شب محل را ترك كردند.

دوشنبه 13 خرداد1342

 دستگيري حضرت امام خميني

بعد از سخنراني تاريخي امام خميني در عصر عاشوراي 1342 ش كه در آن رژپم پهلوي و ايادي آن را محكوم نمود نيمه شب كاميونهايي از سربازان و مأموران امنيتي خانه ايشان را محاصره كرده و ايشان را بازداشت نموده و به تهران منتقل كردند، مأمورين حضرت امام خميني را يك روز در باشگاه افسران و بعد در زندان قصر به مدت 19 روز و پس از آن در پادگان عشرت‌آباد محبوس ساختند.

چهارشنبه 15خرداد 1342

 قيام ملت ايران در اعتراض به دستگيري امام خميني

پس از اعلام خبر دستگيري امام خميني ، مردم مسلمان قم جلوي خانه آيت‌الله گلپايگاني و صحن مطهر حضرت معصومه (س) تجمع نموده و پس از صدور بيانيه‌اي به تظاهرات پرداختند و با شعار يا مرگ يا خميني از حرم بيرون آمدند ولي فاصله‌اي را طي نكرده كه با رگبار مسلسل مواجه شدند و درگيري بسيار شديدي بين مردم و مأمورين به وجود آمد، مأمورين مردم را محاصره كرده و به تيراندازي پرداختند. در اين هنگام حاج مصطفي خميني پسر امام از مردم خواست به خانه‌هايشان بروند. در شهرهاي ديگر هم درگيري بين مردم و مأمورين رژيم پهلوي باعث به شهادت رسيدن عده زيادي از مردم گشت و رژيم خون‌آشام پهلوي توانست با اعلام حكومت نظامي و ايجاد وحشت و كشتار وسيع انقلاب مردم را براي مدتي مهار نمايد.

جمعه 11 مرداد 1342

 آزادي از زندان و بازداشت خانگي امام خميني

پس از تظاهرات 15 خرداد رژيم كه از عواقب بازداشت امام خميني هراس داشت ايشان را از زندان پادگان عشرت‌آباد به منزلي مربوط به ساواك در داوديه تهران منتقل نمودند و آنجا را تحت نظر كامل قرارداد ولي ساعتي بعد سيل جمعيت به سوي داوديه سرازير شد. در اين منزل بود كه روحانيون وقايع 15 خرداد را براي امام تشريح كردند و اطلاع مردم از قيام مردم ايشان را به سختي منقلب نمود تا آنجا كه فرمود: «تا ملت عمر دارد غمگين در مصيبت 15 خرداد است …. واقعه 15 خرداد پشت ما و هر مسلم غيرتمندي را مي‌شكند.»

شنبه 12 11 1392 22:42


ضرورت شناخت انقلاب اسلامى

در قرن ما پيروزى انقلاب اسلامى در ايران حادثه مهم و حيرت انگيزى بـراى جـهان بود كـه مـى توانست در رابـطه با مسأل سياسى جهان و منطقه ايفاگر نقش تعيين كننده و تحولات غير قابل پيش بينى باشد.

ايـن حادثه بزرگ قرن از يكسو معادلات سياسى استكبار را در ادامه سـياست سلطه وتقسيم استعمارى جهان بهم زد و از سوى ديگر يكى از اسـتـوارترين رژيـمهاى وابـسته را كـه از حـمايت قـدرتهاى بـزرگ برخوردار بود ريشه كن نمود و در كشورى چون ايران با اهميتى كه از نـظـر اسـتراتژيكى و اقـتصادى بـراى قـدرتهاى بـزرگ جـهان دارد تحولى سياسى - مردمى و عظيم بوجود آورد.

مـهمتر از ايـن دو رونـد انـقلاب اسلامى با آگاهيهاى عميقى كه در مـيان مـلتهاىمسلمان جـهان بـويژه در كشورهاى اسلامى بوجود آورد زمـينه تـحولات سـياسى ريشه دار و بـينشها و گـرايشها و حـركتها و سازماندهيهاى سياسى چشمگيرى را فراهمآورد.

ايـن جـريان سـياسى يكبار ديگر اسلام را به عنوان يك قدرت تعيين كننده در جهان مطرح نمود و چشم انداز وحدت بزرگ جهان اسلام و حركت عـظيم بـازيابى خويشتن خـود و گريز از سلطه و ايستادگى در برابر اسـتعمار كـهنه و نـو و ايجاد قطب سياسى جديد در جهان و فروريزى رژيـمهاى وابـسته و تـحميلى را در سـرزمينهاى پـرنعمت اسلامى در بـرابر ديدگان مشتاق ولى غم و ياس گرفته يك ميليارد مسلمان گشود و مـوجـى از وحـشـت و اضـطـراب در دلـهاى پـر از امـيد و آرزوى جهانواران آفريد.

بـه اعـتراف تحليل گران سياسى شگفتيهأى كه انقلاب اسلامى در جهان آفـريد بـيشتراز آنـهأى است كه دنيا در طول شصت سال اخير بخود ديـده اســت، شــگـفتيهأى كـه تحليله، تـئوريها و پـيش بينيهاى صاحب نظران سياسى را بى اعتبار نموده است.

انـقلاب اسـلامى بـلوك بنديها و نـظام دوقـطبى تـثبيت شده در نظام بـين المللى كنونى جهان را درهم ريخت و با وجود تضاد عميقى كه بر روابط دو ابرقدرت حاكم بود وآن دو را آشتى ناپذير مى نمود وادار بـه سازش و اتخاذ موضع واحد در برابر اين پديده سياسى جديد نمود و تحولات عمده اى را در مسأل مختلف جهان بدنبالآورد.

غـرب طـى چـند تـجربه تـلخ در مـصاف با يكپارچگى اسلام در جريان جنگهاىصليبى و درگيرى با امپراطوريهاى اسلامى و مانند آن خاطرات تـرسناك وتكان دهنده اى را در حافظه تاريخ خود بيان دارد ولى اين بـار خـطر عـظيمتر وگسترده تر و دهشتناكتر از آن بود كه درگذشته ديده بود.

پـديده كاملا نوظهور مقاومت در لبنان با الهام از انقلاب اسلامى و جـهان اسـلامى درمصر و ديگر كشورهاى اسلامى براى غرب بيش از آنچه كه تصور مى كرد وحشتناك و طليعه جهنمى سوزان براى استكبار بود.

انـقلاب اسـلامى در مـقايسه بـا انـقلابهاى ديگر جهان از يك سلسله ويژگيها وامتيازهاى اصولى برخوردار است كه از نظر فرهنگ و دانش و تـئورى انــقـلاب آن رادر رده بـالاى پـديده هاى سـياسى بـزرگ و انقلابهاى مهم جهان قرار داده است مزايأى چون ماهيت ايدئولوژيكى ، قـدرت رهـبرى ، و عـمق تـحولات نـاشى ازانـقلاب موجب گرديده كه بـسيارى از صـاحب نظران علوم سياسى در تئوريهاىانقلاب در كشورهاى اسلامى تجديد نظر كنند و الگوى جديدى را مورد بررسى قرار دهند.

و از سـوى ديـگر متفكران و بنيان گذاران حركتها و نهضتهاى اسلامى همواره الگوهاىانقلاب را در لابلاى تاريخ اسلام جستجو مى كردند و هر كـدام سعى بر آن داشتند كه از حوادث برجسته تاريخ اسلام در تبيين راه و حركت و خط مشى و شيوه خود الهام بگيرند و روند و حركت خود را دنباله جريانهاى تاريخى گذشته اسلام قلمداد كنند.

فـروغ انـقلاب اسـلامى كـه پس از صدر اسلام مهمترين و ريشه دارترين وشـكوهمندترين حـادثه تـاريخ اسلام است همه درخشندگيهاى فرازهاى بـرجسته تاريخ اسـلام را دربـرگرفت و جـايگزين همه الگوهاى گذشته تاريخ اسلام گرديد.

بـى شك با مطالعه حتى سطحى و گذرا در زمينه ماهيت انقلاب اسلامى و بازتابهاىجهانى آن و دستاوردهأى كه براى ملل مسلمان بويژه ملت مـسلمان ايـران به ارمغانآورده است ما را به اين نتيجه مى رساند كـه انـقلاب اسلامى نه تنها حادثه بزرگ قرن در جهان و تاريخ ايران اسـت بـــلــكـه خـود از مــهـمترين فـرازهـاى تـاريـخ اسـلام و پـديده اىشگفت انگيز و معجزه ايست الهى كه تجلى قدرت لايزال خداوند - عـلى رغم قدرتهاى مـادى و شـرأط بـر حـسب ظاهر غير قابل تغيير سياسى و اجتماعى محسوب مى گردد
شنبه 12 11 1392 22:30

ماجراي يك سقوط كرده

مردي كه عمليات ترور امام خميني را فرماندهي كرد


فرماندهيعمليات اطلاعاتي را برعهده داشت كه قصد آن ترور حضرت امام خميني رحمةالله عليه، توسط زني به نام عفت غني پور از بستگان دور خانواده همسر امام بود كهناموفق ماند.

بهگزارش صاحب نيوز، انقلاب اسلامي ايران تا كنون، بسيار شاهد ريزش‌ها و رويش‌هاي افراد بوده است،‌ افرادي كه آگاهانه و يا ناآگاهانه باعث سقوط و نابودي خودشان شده اند. در اين مطلب صاحب نيوز به  معرفي چند نمونه از اين ريزش‌ها و رويش‌هاي انقلاب اسلامي ايران اشاره كرده است:

يك سقوط كرده؛ جواد قديري

جوادقديري از اعضاي قديمي سازمان مجاهدين خلق كه در رژيم پهلوي به زندان افتادو در كمون مسعود رجوي قرار گرفت. زهره عطريانفر خواهر محمد عطريانفر، همسرقديري كه با شاخه اصفهان مجاهدين خلق ارتباط داشت.

قديريپس از پيروزي انقلاب اسلامي خود را به دستگاه اطلاعاتي كشور نزديك كرد و اطلاعات بسياري را در خصوص كودتاي نوژه از كشور خارج كرد.

گفتهشده است كه جواد قديري فرماندهي عمليات اطلاعاتي را برعهده داشت كه قصد آنترور حضرت امام خميني رحمةالله عليه، توسط زني به نام عفت غني پور از بستگان دور خانواده همسر امام بود كه ناموفق ماند.


لا زم به ذكراست جواد قديري عامل ترور رهبر معظم انقلاب  در روز ششم تير ماه سال  ۶۰ در مسجد اباذر تهران مي باشد.


دهه

دسته ها : امام خميني
شنبه 12 11 1392 12:22


داستاني عجيب از پيش بيني امام خميني از آينده خوب يك جوان لااُبالي


امام

وقتي امام خميني واسطه خير براي يك لااُبالي شد

 آيت الله احدي از اساتيد حوزه علميه قم و صاحب تفسير فروغ مي گويد: حدود بيست سال است كه در شهر بابل به مدّت ده روز، بعد از نماز صبح، جلسه داريم.يك بار وقتي از منبر پايين آمدم، ديدم آقايي كه هميشه جلوي منبر مي نشست واهل اشك و ناله بود، آمد و گفت: حاج آقا يك وقتي به من مي دهي!؟

گفتم: اتفاقاً خيلي دلم مي خواهد با هم حرف بزنيم. شما چند سال است پاي منبر من مي آيي، امّا خيلي آرام و ساكت هستيد.

آن روز ايشان به منزل ما كه در روستايي در بابل است آمد. بعد از كمي صحبتهاي اوليّه، شروع كرد به گفتن:

حاجآقا! من جواني لات بودم توي اين شهر، همه گونه اشتباه از من سر مي زد. تا اينكه انقلاب پيروز شد. يك بار اهالي محل داشتند با ميني بوس به جماران خدمت امام مي رفتند. به من گفتند تو هم بيا.

با خودم گفتم: بابا، ما و اين همه معصيت!…امّا باشد، من اين سيّد را دوست دارم.

بههر حال ما هم آمديم جماران. امّا امام آن روز ملاقات نداشت. مردم پشت در آنقدر شعار دادند كه حاج احمد آقا آمد وگفت: شما صبر كنيد، ساعت ده و سي دقيقه به بعد، بياييد دست امام را ببوسيد و برويد.

ماهم به صف براي دستبوسي امام ايستاديم. همه دست امام را بوسيدند و رفتند. نوبت به من رسيد. تا آمدم دست امام را ببوسم، ايشان دستشان را كشيدند!!

خيليحالم گرفته شد، تو همان حال و هواي لوطي گري و لاتي با خودم گفتم: بابا مرد حسابي، براي همه داشتي، امّا براي من دست كشيدي!؟ خب اگر مي دانستم نميآمدم.

آمدم از در بروم بيرون كه محافظ امام دويد و آمد و گفت: آقاي فلاني! شما بيرون نرو!

با خودم گفتم: نكند مي خواهند من را بازداشت كنند!؟

گفتم: من كاري نكردم!

مجدداً محافظ امام گفت: به شما مي گويم نرو! امام با شما كار دارند!

منتظرمانديم تا همه رفتند. من رفتم داخل اتاق، ديدم امام و حاج احمد آقا نشسته اند. امام با اشاره به حاج احمد آقا فرمود: برو بيرون!

بعد امام دستم را گرفت و فرمود: ناراحت شدي!؟

گفتم: بله. آقا اين ها همشهري هاي من بودند. همه دست شما را بوسيدند، امّا من…!!!

امام با حالتي خير خواهانه فرمود: پسرم چرا نماز نمي خواني!؟ چرا گناه مي كني!؟ خدا چه بدي به تو كرده!؟

تعجّب كردم. گفتم: حاج آقا! شما از كجا مي دانيد!؟

امام فرمودند: شما هم به دين خودت عمل كن، به اين مقام مي رسي.

بعد انگشترشان را در آوردند و گفتند: اين انگشتر مال شما.

حضرتامام ادامه داد: تو خوب مي شوي! خوب مي شوي! با دختر يك آيت الله ازدواج مي كني، امّا بچّه دار نمي شوي، بعدها راه كربلا باز مي شود.

درسفر اوّل كربلا نه، در سفر دوّم، پايين پاي حضرت عبّاس(سلام الله عليه) ايست قلبي مي كني و از دنيا مي روي و تو را كنار قبر حضرت عبّاس(سلام الله عليه) دفن مي كنند. ولي اين مطلب را به كسي نگو!

حاجآقاي احدي! همه مطالب امام تا اينجا درست بود. من داماد يكي از آيات عظام شدم. بچّه دار هم نشدم. سفر اوّل كربلا رفتم. حالا عازم دومين سفر كربلا هستم.

آيت الله احدي ادامه داد: ايشان رفت كربلا و ما منتظر بوديم. كاروان برگشت. امّا دوست ما همراه كاروان نبود!

اهل كاروان گفتند: درست كنار قبر حضرت عبّاس(سلام الله عليه)، در حال خواندن زيارتنامه، ايست قلبي كرد و از دنيا رفت.

آمدنداو را براي دفن از حرم بيرون ببرند، خدّام حرم حضرت عبّاس(سلام الله عليه)آمدند و گفتند: كجا!؟ حضرت عبّاس(سلام الله عليه) در عالم خواب به ما پيغام داده كه اين مرد با اين مشخّصات را پايين پاي من دفن كنيد!

الان جلوي كفشداري حضرت عبّاس(سلام الله عليه)، قسمت پايين پاي حضرت، سنگي است كه روي آن نوشته: مرحوم عبّاس مرندي.

آيت الله احدي ادامه داد: من كل مطلب را روي نوار ضبط كردم، و بعدها اين نوار، به نشر آثار امام فرستاده شد.


منبع: كتاب راهيان علقمه(خط امام)

دسته ها : امام خميني
شنبه 12 11 1392 12:20






  •     جمله تاريخي امام خميني(ره) درباره دولت بختيار + عكس

امام


برداشت از سايت خط امام




دسته ها : امام خميني
شنبه 12 11 1392 12:18

امام خمينى از ولادت تا رحلت 

در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين   از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله عليها، روح الـلـه المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .
او وارث سجاياى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدايـت  مردم وكسب مـعارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى  مرحوم آيه الـله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الـلـه  العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض)، پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف  اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نايل  آمـده بـود بـه ايـران بازگشت و در خميـن ملجاء مردم و هادى آنان  در امـور دينـى بـود. در حـاليكه بيـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه  نمى گذشت، طاغوتيان و خوانين تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئيهايشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسير خميـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهيـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به  .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزيدند تا قاتل قصاص گرديد
بديـن ترتبيب امام خـميـنى از اوان كـودكى با رنج يـتيـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت  سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيـه الـلـه خـوانسـارىبوده است .

همچنيـن نزد عمه مـكـرمه اشكه بانـويى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از  نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد.


هجرت به قـم، تحصيل دروس تكميلى وتدريس علوم اسلامى ....


.
دسته ها : امام خميني
شنبه 12 11 1392 11:27
X