معرفی وبلاگ
در این وبلاگ مطالب قرآنی و اهل بیت (علیهم السلام) و موضوعات مذهبی و ایام ... منتشر میشود از کلیه عزیزان درخواست می شود مارا با نظرات خویش یاری رمایند .
دسته
فیدها
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 178648
تعداد نوشته ها : 245
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
GraphistThem267

 ديوانه واقعي

روزي از روزها كه پيامبر خدا( صلّي الله عليه و آله) از كوچه‌هاي عبور مي‌كرد، عده اي از مردم را ديد كه در آنجا جمع شده‌اند. حضرت از آنها پرسيد: بر گِرد چه جمع شده‌ايد؟
عرض كردند: ديوانه اى است كه اعمال جنون آميز و خنده آورش مردم را متوجه خود ساخته.
پيامبر آنها را به سوي خود فراخواند و فرمود:
او مريض است و ديوانه نيست. اما مى خواهيد ديوانه واقعى را به شما معرفى كنم؟
همه خاموش بودند و با تمام وجودشان گوش مى دادند. عرض كردند: بفرماييد، اى رسول خدا. حضرت فرمود:
إنّ المَجنونَ حَقَّ المَجنونِ المُتَبَختِرُ في مِشيَتِهِ، النّاظِرُ في عِطفَيهِ، المُحَرِّكُ جَنبَيهِ بمَنكِبَيهِ، يَتَمَنّى علَى اللّهِ جَنَّتَهُ و هُو يَعصيهِ، الذي لا يُؤمَنُ شَرُّهُ و لا يُرجى خَيرُهُ فذلكَ المَجنونُ و هذا المُبتَلى.[1]
ديوانه حقيقى كسى است كه با تكبر و غرور راه مى رود، متكبّرانه به دو طرف خود نگاه مى كند و پهلوهايش را با شانه هايش حركت مى دهد. نافرمانى خدا مى كند و با اين حال بهشت او را آرزو مى كند. كسى از شرّ او ايمن نيست و به خيرش اميدى نمى رود. پس ديوانه واقعى او است و اين را كه ديديد تنها يك بيمار است.

پي نوشت :
1. الخصال، ص332.1.برگرفته از نرم افزار احكام روان شناختي، مركز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني براي
دسته ها : چهارده معصوم
دوشنبه 9 4 1393 19:13

حسن رفتار جذب ديگران 

پيامبر در مسجد نشسته بود. كنيزي وارد مسجد شد و خود را به نزديكي پيامبر رساند. آرام ،آرام از كنار به پيامبر نزديك شد. مثل اينكه مي خواست ديده نشود. وقتي به نزد پيامبر رسيد دستش را جلو برد كه ناگهان پيامبر خدا متوجه او شدند و از جا برخاستند. كنيز حيا كرد و عقب رفت اما چيزي نگفت پيامبر هم از او چيزي نپرسيدند و دوباره سرجاي خود نشستند. بعد از مكث كوتاهي كنيز دوباره به پيامبر اكرم نزديك شد و گوشه لباس پيامبر را گرفت. پيامبر تا متوجه اين حركت كنيز شدند دوباره بدون اينكه حرفي بزنند از جا برخاستند. كنيز باز هم دستش را به سرعت كشيد و يك قدم از پيامبر فاصله گرفت. پيامبر كه ديدند كنيزك عقب رفت دوباره سرجايشان نشستند و به ذكر خود مشغول شدند. لحظاتي گذشت تا اينكه رسول خدا دوباره متوجه تكرار رفتار كنيزك شدند اين بار قبل از آنكه دستش به لباس پيامبر برخورد كند باز حضرت با عجله از جا برخاستند اين حركت براي بار چهارم هم تكرار شد ولي اين بار حضرت ديگر ننشستند و حركت كردند. كه ناگهان دست كنيز به لباس پيامبر برخورد كرد و پس از آن پيامبر را رها كرد و با خوشحالي و به سرعت به طرف درب مسجد روان شد. ادامه دارد ...

اما برخي از مردم كه شاهد ماجرا بودند جلوي او را گرفتند و به او گفتند ما ديديم كه تو سه مرتبه رسول خدا را بلند كردي . اما نه او چيزي به تو گفت و نه تو چيزي به او گفتي. قضيه چه بود ؟ از او چه مي خواستي ؟
كنيز گفت در خانه ي ما كسي مريض است . به دستور اربابم آمدم تا نخي از لباس پيامبر بكنم و براي شفا به خانه ببرم. اما هر بار كه نزديك پيامبر مي شدم ايشان متوجه من مي شدند و از جا بلند مي شدند. من شرم داشتم در حاليكه خودشان نگاه مي كنند، تار نخي از لباسشان جدا كنم و از خودشان هم نمي خواستم درخواست كنم. تا اينكه در مرتبه ي چهارم موفق شدم از لباس ايشان يك رشته نخ جدا كنم .

مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، طبرسي، ص222

دسته ها : چهارده معصوم
دوشنبه 9 4 1393 19:10

پرهيزكاري در عين گرفتاري 

در فتح خيبر هنگامي كه گرسنگي شديد، بر مسلمانان مستولي گرديده بود و آنان با خوردن گوشت حيواناتي كه خوردن آنها مكروه است، گرسنگي را برطرف مي كردند، چوپان سياه چهره اي كه براي يهوديان گله داري مي كرد، حضور پيامبر شرفياب گرديد و درخواست نمود كه حقيقت اسلام را بر او عرضه بدارد.او در همان جلسه بر اثر سخنان نافذ پيامبر ايمان آورد، و گفت: اين گوسفندان همگي در دست من امانت است، و اكنون كه رابطه من با صاحبان گوسفندان بريده شد، تكليف من چيست؟ !
پيامبر در برابر ديدگان صدها سرباز گرسنه، با كمال صراحت فرمود: «در آئين ما خيانت به امانت يكي از بزرگترين جرمها است. بر تو لازم است همه گوسفندان را تا در قلعه ببري و همه را به دست صاحبانشان برساني». او دستور پيامبر را اطاعت نمود و بلافاصله در جنگ شركت كرد و در راه اسلام جام شهادت نوشيد.

آري، پيامبر نه تنها در دوران جواني، لقب «امين » گرفته بود، بلكه در تمام حالات امين و درستكار بود.در تمام دوران محاصره، رفت و آمد گله هاي قلعه، در صبح و عصر، كاملا آزاد بود، و يك نفر از مسلمانان در فكر ربودن گوسفندان دشمن نبود. زيرا آنان در پرتو تعاليم عالي رهبر خود، امين و درستكار بار آمده بودند.تنها يك روز كه گرسنگي شديدي بر همه آنها غالب گرديده بود، دستور داد، دو راس گوسفند از گله بگيرند، و باقيمانده را رها كنند، تا آزادانه وارد دژ شوند، و اگر اضطرار شديد در كار نبود، هرگز دست به چنين كار نميزد.از اينرو، هر موقع شكايت سربازان خود را از گرسنگي مي شنيد، دست به دعا بلند مي كرد و مي گفت: بارالها! دژي كه مركز غذا است، به روي سربازان بگشا و هرگز اجازه نمي داد، بدون فتح و پيروزي به اموال مردم دستبرد زنند.
برگرفته از كتاب فروغ ابديت، آيت الله سبحاني، ص729.

دسته ها : چهارده معصوم
دوشنبه 9 4 1393 19:7

       ماه هدايت « آغاز ماه مبارك رمضان »


  شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 



     

دسته ها : قرآن - ماه هاي قمري
دوشنبه 9 4 1393 18:23
X