حجابحضرت زهرا ع |
از تعبیر حضرت زهراس روشن می شود که ایشان معمولا از پوشش «قناع» در مقابل نامحرمان
استفاده می کرده است.در برخی گزارشات تاریخی هم به استفاده آن حضرت از برقع اشاره
شده است.«بُرقُع» و «بُرقَع»؛ یعنی آن چیزی که زن با آن صورت خود را می پوشاند.(۳)
در بخشی از روایت حادثه فدک آمده است که فاطمهع برای بیرون رفتن از منزل برقع (روپوش صورت) پوشیدند:
«فَتَجَلْبَبَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقِعِهَا»؛(۴) فاطمهع جلباب (نوعی چادر) به سر نمود و روبند انداخت.
پی نوشتها:
(1). معجم الوسیط، واژه قناع.
(2). الکافی ج ،۵ ص ۵۲۸، کتاب النکاح
(3). المصباح المنیر، ج ۲، ص ۴۵.
(4). شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۶۳، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش
برتریفاطمه (سلام الله علیها) |
شیعیان، فاطمه سرا شخصیتی می دانند که در ردیف پیامبران و اولیای الهی جای دارد. در
این زمینه، امام صادق عبیان می فرمایند که اگر خداوند، امیرالمؤمنین علی عرا خلق نمی کرد، هیچ مردی هم طراز فاطمه عنبود(2) و این نشانگر برتری ایشان بر تمام صحابه پیامبر عاز دیدگاه شیعه می باشد.
البته، کتاب های معتبر اهل سنت نیز آکنده از بیان فضائل آن بانوی بزرگوار است؛
نظیر این که ایشان پارۀ تن پیامبر عبوده و آزارشان چون آزار پیامبر است، (3) و ایشان، سرور بانوان بهشت
هستند.(4)
بر این اساس، عجیب نیست که مسلمانان معتقد باشند که فاطمه ع، برتر از مردان بسیاری باشد.
(1) تحریم، 12- 11.
(2) کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 461، ح 10، دار الکتب الاسلامیة، تهران،
1365 ه ش.
(3) صحیح بخاری، ج 4، ص 210، دار الفکر، بیروت، 1401 ه ق.
(4) همان، ص 209.
تشییع جنازه
آیا طلحه و زبیر در تشییع جنازه و نماز و کفن و دفن حضرت زهرا شرکت داشتند؟
علامه مجلسى از امام صادق
روایت کرده است: شاهدان دفن حضرت فاطمه سلمان فارسى، مقداد بن اسود، ابو ذر غفارى،
عبد اللَّه بن مسعود، عبّاس بن عبد المطّلب و زبیر بن عوام بودند. (1)
با شنیدن خبر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مردم جمع شده بودند و گریه مىکردند
و انتظار بیرون آمدن جنازه را مىکشیدند، پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن
جنازه به تأخیر افتاد، پس مردم متفرّق شدند و برگشتند چون پاسى از شب گذشت و
دیدهها به خواب رفت جنازه را بیرون آوردند. حضرت امیر المؤمنین و حسن و حسین
علیهم السّلام و عمّار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بُرَیْده و گروهى
از بنى هاشم، و خواصّ آن حضرت بر حضرت فاطمه علیها السّلام نماز کردند، و در همان
شب او را دفن کردند.(2) اسماء می گوید: فاطمه علیها السّلام وصیت کردند که مرا جز
علی و شما دیگرى نباید غسل دهد، در اثر این وصیت من و علی او را غسل دادیم، و در
نماز او: علی، حسنین، عمار، مقداد، عقیل، زبیر، ابو ذر، سلمان، بریده، و گروهى از
بنى هاشم شرکت داشتند و او را در دل شب طبق وصیتش دفن کردند.(3)
لازم به ذکر است که علی رغم جستجوی گسترده در میان منابع کهن به سندی که دلالت بر
حضور زبیر داشته باشد بر نخوردیم و این مطلب تنها در میان کتب نویسندگان معاصر
دیده می شود.
(1) زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ، مترجم محمد روحانى علىآبادى، تهران،
انتشارات مهام، 1379ش:
(2) حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج1، ص339
(3)عزیر الله عطاردی: زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ذیل عنوان: وفات و محل
دفن حضرت زهراء ..... ص : 226
ماجرای سیلی
|
|
|
|
| |
| |
|
|
|
مقامعلمی |
آیه شماره 7 از سوره مبارکه هود
آزمون
وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا
او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است
1- گرچه قدرت الهى مىتواند همه چیز را در یک لحظه بیافریند، ولى حکمت الهى اقتضا مىکند که آفرینش تدریجى باشد. «خلق ... فى ستة ایّام»
2- سرچشمهى مادّى آسمانها وزمین، آب ویا موادّ مذابّ بوده است. «کان عرشه على الماء»
3 - هدف از آفرینش همه ى موجودات، رشد معنوى واختیارى انسان بوده است. «خلق السموات و الارض ... لیبلوکم ایّکم احسن عملاً»
4- کیفیّت عمل مهم است، نه کمیّت آن. «ایّکم احسن عملاً»
5- آسمان و زآیه شماره 99 از سوره مبارکه انعام
نزول رحمت
وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد، و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم؛ و از آن، ساقهها و شاخههاى سبز، خارج ساختیم؛ و از آنها دانههاى متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفههایى با رشتههاى باریک بیرون فرستادیم؛ و باغهایى از انواع انگور و زیتون و انار، (گاه) شبیه به یکدیگر، و (گاه) بىشباهت! هنگامى که میوه مى دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانههایى (از عظمت خدا) براى افراد باایمان است!
1- مایه ى رویش همه ى گیاهان ونباتات، آب باران است. «من السماء ماءً فأخرجنا به نبات کلّ شىء»
2- هم نزول باران، هم رویاندن گیاه و میوه، کار خداست. «أنزل... نخرج» 3- رابطه ى انسان با میوهها فقط رابطه ى مادّى و غذایى نباشد، بلکه رابطه ى فکرى و توحیدى هم باشد. «اُنظروا الى ثمره... فى ذلکم لایات»
4- بهره گیرى از ستارگان، علم و کارشناسى لازم دارد. «لقوم یعلمون»، درک اینکه کاروان بشرى همه از یک نفس است و این کاروان، به صورت پایدار و ناپایدار در جریان است درک عمیق مىطلبد. «لقوم یفقهون»، درک اینکه از گیاه و باران و میوه باید بهره ى معنوى برد و از انتساب همه ى هستى به خدا نباید غافل بود، ایمان مىطلبد. «لقوم یؤمنون» مین براى کار نیک آفریده شده، نه براى کامیابى و لذّت طلبى و غافل بودن. «ایّکم احسن عملاً»
آیه شماره 21 از سوره مبارکه حشر
توان تحمل
لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
اگر این قرآن را بر کوهى نازل مىکردیم، مىدیدى که در برابر آن خاشع مىشود و از خوف خدا مىشکافد! اینها مثالهایى است که براى مردم مىزنیم، شاید در آن بیندیشید
1- یکى از شیوه هاى تربیت، توبیخ غیر مستقیم است. «لو أنزلنا هذا القرآن... تلک الامثال نضربها...»
2- قرآن، کتاب الهى، کمبودى ندارد، مردم قابلیّت لازم را ندارند. «لو أنزلنا هذا...»
3- استفاده از تمثیل در بیان حقایق معنوى، شیوهاى قرآنى است. «لو أنزلنا هذا القرآن على جبل...»
4- امثال و تمثیلات قرآنى، نیاز به تدبّر و تفکّر دارد و گرنه به درستى درک نمىشود. «تلک الامثال نضربها للنّاس لعلّهم یتفکّرون»
چرا قبر حضرت زهرا مخفی است؟
متاسفانه مزار جاى دختر پیغمبر نیز روشن نیست.از آنچه درباره مرگ او نوشته شد،و کوششى که در پنهان داشتن این خبر بکار بردهاند،معلومست که خانواده پیغمبر در این باره خالى از نگرانى نبودهاند.این نگرانى براى چه بوده است؟درست نمىدانم.یک قسمت آن ممکن استبخاطر اجراى وصیت زهرا باشد.نخواسته است کسانى را که از آنان ناخشنود بود،در تشییع جنازه،نماز و مراسم دفن او حاضر شوند.اما آثار قبر را چرا از میان بردهاند؟و یا چرا پس از بخاک سپردن او صورت هفت قبر،یا چهل قبر در گورستان بقیع و یا در خانه او ساختهاند؟چرا اینهمه اصرار در پنهان داشتن مزار او بکار رفته است؟اگر در سال چهلم هجرى فرزندان فاطمه قبر پدر خویش را از دیده مردم پنهان کردند،از بى حرمتى مخالفان مىترسیدند.اما وضع مدینه را در چهل روز یا حداکثر هشت ماه پس از مرگ پیغمبر با وضع کوفه در سال چهلم از هجرت یکسان نمىتوان گرفت.
6.بحار ص 171.
7.بحار ص 171.
ورود بدون اجازه
چرا حضرت علی اجازه داد حضرت فاطمه در خانه را باز کند؟
پاسخ: در جواب از این سوال توجه به چند امر مطلب را روشن خواهد کرد:
أوّلاً: ازآن چه که از برخى از روایات استفاده مىشود: حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک در ورودى منزل بود و با دیدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.
مرحوم عیاشى در تفسیرش، شیخ مفید در الإختصاص و... نوشته اند:
عمر گفت: برخیزید تا پیش او (علی) برویم، پس ابوبکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة، ابوعبید جراح، سالم مولى ابوحذیفة، قنفذ و من به همراه او راه افتادیم، چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه آنان را دید و لذا در را بست و شک نداشت که بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را با لگد شکست، سپس وارد خانه شدند و علی را بیرون آوردند در حالى که به خاطر این پیروزى الله اکبر مى گفتند. (عیاشی، تفسیر العیاشی، ج2، ص67؛ شیخ المفید،الاختصاص ص 186؛ مجلسی، محمد باقر ,بحار الأنوار، ج 28، ص 227)
پس در حقیقت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها چون نزدیکترین فرد به درب خانه بوده به محض مشاهده افراد مهاجم، برای اینکه آنان نتوانند وارد منزل شوند به پشت درب خانه رفته بوده تا درب خانه را ببندد و در اینجاست که آن وقایع دردناک و جانسوز اتفاق می افتد.
ثانیاً: حضرت صدیقه شکى نداشت که جمعیت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است که بدون اجازه وارد خانه کسى نشوید. (سوره نور آیه27)
ثالثا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم در موارد متعددی به همسران خود اجازه می داد که در را باز کنند و این هیچ مشکلی نداشت به طور نمونه نقل می کنند: روزی رسول خدا وارد خانه امّ سلمه شد؛ چون آن روز نوبت آمدن آن حضرت به خانه وى بود، مدتى نگذشته بود که علی آهسته دقّ الباب کرد، رسول خدا بیدار شد، امّ سلمه پاسخ نداد، اما پیامبر فرمود: بلند شو و در را باز کن....(ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق ، ج 42، ص 470؛ الرافعی القزوینی، التدوین فی أخبار قزوین(متوفای623 هـ)، ج 1، ص 89 )
نیز از عایشه هم نقل شده که موارد متعددی با اینکه پیامبر در خانه بوده ولی وی به دستور رسول خدا در را باز کرده است.(الطبرسی، الاحتجاج، ج1، ص 292 و 293؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج 38 ص 348).
چگونه عمر بیش از هزار سال حضرت مهدى(عج) را باور کنیم؟
پاسخ آن است که در آیه 259 سوره بقره مىخوانیم: شخصى ـ که به گفته روایات و تفاسیر، عُزیر نام داشت ـ از کنار یک آبادى عبور می کرد که دیوارهاى آن بر روى سقفهایش فرو ریخته بود و مشخص بود که مدتی طولانى از مرگ ساکنین آن جا و زمان تخریبش میگذرد، با خود گفت: «خداوند چگونه ساکنین اینجا را پس از مرگشان زنده مىکند؟».
خداوند در همان لحظه جان او را گرفت و پس از صد سال زنده کرد و به او گفت: «چقدر درنگ کردى؟»، گفت: «یک روز یا بخشى از یک روز!»، خداوند فرمود: «نه؛ بلکه صد سال است که در اینجا ماندهاى، به غذا و نوشیدنى خود که همراه داشتى، نگاه کن که با گذشت سال ها تغییر نکرده است، به الاغ خود نگاه کن که هیچ اثرى از آن باقى نمانده است، ما زنده شدن تو را نشانه و حجتى براى مردم قرار مىدهیم، اکنون به استخوانهاى الاغ مرده خود بنگر و ببین که چگونه آن ها را به هم پیوند مىدهیم و بر آن ها گوشت مىپوشانیم و زندگى دوباره به آن مى بخشیم».
بنابراین آیه، غذا و نوشیدنى به مدت صد سال تغییر نکرد، در حالى که به طور طبیعى می بایست پس از چند روز فاسد مىشد، صد سال برابر 5200 هفته است و خداوند غذایى که فقط یک هفته سالم می ماند را 5200 برابر عمر طبیعىاش سالم نگاه داشت، اکنون به سراغ عمر امام زمان(عج) مىرویم که هنوز حتى به حد 20 برابر عمر طبیعى نرسیده است، بنابراین نه دلیل عقلى بر محدود کردن عمر انسان داریم و نه عمر طولانى، چیز محالى است.
از طرفى تعجب ما از طولانى بودن عمر به خاطر مقایسه آن با خودمان و قدرت محدود خودمان است، در حالی که نمونههاى دیگرى از طول عمر نیز در تاریخ و طبیعت وجود دارد؛ از جمله: مدت رسالت حضرت نوح(ع) 950 سال، اصحاب کهف و خواب چند صدساله آن ها، عمر چندین هزارساله نوعى ماهى و برخى از درختان و... . آرى! خداوندى که به استخوان، قدرت شنیدن و به پیه چشم، قدرت دیدن مىدهد، مىتواند عمر انسان را نیز طولانى کند.
«اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج»
کسى که مشتاق است تا بهشت و چگونگى آن را دریابد سوره واقعه را تلاوت کند.
ابو بصیر روایت کرده است که امام صادق علیه السّلام فرمود:«نصرت الهی، سنت الهی»
خداوند در آیه 51 سوره غافر میفرماید:
«إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ»
همانا ما پیامبران خود و کسانى را که ایمان آوردهاند، هم در زندگى دنیا و هم روزى که گواهان (براى گواهى دادن) به پا مىخیزند یارى مىکنیم.
در قرآن سخن از نصرت الهى دربارهى انبیا و مؤمنان بسیار است. و نصرت الهی، سنتی الهی است. نصرت نوح، ابراهیم، لوط، صالح، یونس، یوسف، شعیب، موسی، عیسی، رسول اکرم و مؤمنان!
زمانی که تفسیر این آیه را مینوشتم دههى فجر انقلاب اسلامى و روز 14 بهمن 1378 بود.
شایسته است از یک نمونه از نصرت الهى نسبت به قیام فقیهى مجاهد و مخلص به نام امام خمینى قدس سره یاد کنم. او در سال 1342 در رژیم طاغوتى پهلوى قیام کرد. مدّت پانزده سال به ترکیه و عراق تبعید شد و یارانش گرفتار حبس و شکنجه و تبعید شدند. برخى به شهادت رسیدند ولى بالاخره خداوند او را یارى نمود. شاه ایران گریهکنان فرار کرد و نظام شاهنشاهىِ دو هزار وپانصد ساله سقوط کرد و امام خمینى به اهداف خود رسید...
درسهایی از قرآن
هشت طلبکار امام سجاد علیه السلام!
شخصی از امام سجاد (ع) سوال کرد: چگونه صبح کردی ای پسر رسول خدا (ص)!؟ (یعنی روز را چگونه آغاز کردی؟)
فرمود: صبح کردم در حالیکه به هشت کس بدهکارم و آنان هر زور هشت چیز از من طلب میکنند و مرا به سوی خود میخوانند:
1- خدای تعالی از من واجبات را میخواهد.
2- پیامبر(ص) سنتش را
3- زن و فرزند، نفقه و مخارج زندگی را
4- نفس از من شهوت
5- شیطان از من نافرمانی و معصیت
6- فرشتگان نویسنده اعمال، ازمن صداقت و درستکاری
7- ملکالموت از من روح و جان
8- قبر از من بدن را میخواهد.
و من در میان این هشت طلبکار، مسئول و ناتوان شدهام.
منابع:
1-بحارالانوار، ج46، ص69، ب5، ح42
2- امالی طوسی، ص641، م33
3- جامع الاخبار،ص 90
ﭘﺮﭼﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪی (ﻋﺠﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟی ﻓﺮﺟﻪ ﺍﻟﺸﺮیﻒ)
ﺩﺭ ﺭﻭﺍیﺎﺕ ﺁﻣﺪﻩ ﭘﺮﭼﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪی (ﻋﺠﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟی ﻓﺮﺟﻪ ﺍﻟﺸﺮیﻒ) ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻇﻬﻮﺭ، ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺮﭼﻢ ﭘیﺎﻣﺒﺮ ﺍکﺮﻡ (ﺻﻠی ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠیﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺍﺳﺖ.
ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻋﻠیﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻓﺮﻣﻮﺩ:
«ﻣَﻌَﻪُ ﺭَﺍیَﺔُ ﺭَﺳُﻮﻝ ﺍﻟﻠّﻪ (ﺻﻠی ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠیﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ؛
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﭘیﺎﻣﺒﺮ ﺍکﺮﻡ ﺍﺳﺖ. » ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺷﺨﺼی کﻪ ﭘﺮﺳیﺪ:
«ﺁیﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ یﺎ ﺍیﻦ کﻪ ﺑﺮﺍی ﺍﻭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣیﺷﻮﺩ؟
ﻓﺮﻣﻮﺩ:
«ﺑﻠکﻪ ﺟﺒﺮﺋیﻞ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩ. »