معرفی وبلاگ
در این وبلاگ مطالب قرآنی و اهل بیت (علیهم السلام) و موضوعات مذهبی و ایام ... منتشر میشود از کلیه عزیزان درخواست می شود مارا با نظرات خویش یاری رمایند .
دسته
فیدها
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 179259
تعداد نوشته ها : 245
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
GraphistThem267

       ماه هدايت « آغاز ماه مبارك رمضان »


  شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 



     

دسته ها : قرآن - ماه هاي قمري
دوشنبه 9 4 1393 18:23

ياد از دلدار
 
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ
پس مرا ياد كنيد [تا] شما را ياد كنم و شكرانه‏ام را به جاى آريد و با من ناسپاسى نكنيد
خداوند، به انسان شخصيّت مى‏بخشد ومقام انسان را تا جايى بالا مى‏برد كه مى‏فرمايد: تو ياد من باش، تا من هم ياد تو باشم. «اذكرونى اذكركم»
كسانى مشمول لطف خاصّ هستند، كه همواره به ياد خدا باشند.«اذكرونى اذكركم»
ذكر خدا و نعمت‏هاى او، زمينه‏ى شكر و سپاس است. چنانكه غفلت از ياد خدا، مايه‏ى كفران است. «اذكرونى، اشكروا لى و لاتكفرون»

آيه شماره 152  از سوره مباركه بقره

دسته ها : قرآن
سه شنبه 16 2 1393 17:43

خوردن از پاكي ها
 
ييَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از نعمتهاى پاكيزه‏اى كه روزى شما كرده‏ايم بخوريد و اگر تنها او را مى‏پرستيد خدا را شكر كنيد
خودسازى و زهد و تقوى، منافاتى با بهره‏گيرى از طيّبات ندارد. «يا ايّها الّذين آمنوا كلوا من طيبات»
در مكتب اسلام، مادّيات مقدّمه‏ى معنويات است. «كلوا، واشكروا، تعبدون»
اسلام در تغذيه، به بهداشت توجّه دارد. «طيّبات ما رزقناكم»
قبل از تأمين زندگى مردم ومحبّت به آنان، توقّعى نداشته باشيد. «كلوا... واشكروا»
شكر، نشانه‏ى خداپرستى و توحيد ناب است. اگر انسان رزق را نتيجه فكر اقتصادى، تلاش، مديريّت، سرمايه و اعتبارات خود بداند، براى خداوند سهمى قايل نخواهد بود تا او را شكر كند. «واشكروا للّه ان كنتم ايّاه تعبدون»
شكر، نمونه روشن عبادت است. «واشكروا للّه... تعبدون»
شكر خداوند، واجب است. «كلوا... واشكروا لِلّه»
خداپرست، آنچه را خدا حلال شمرده، از پيش خود حرام نمى‏كند. «كلوا... ان كنتم ايّاه تعبدون»

آيه شماره 172  از سوره مباركه بقره

دسته ها : قرآن
سه شنبه 16 2 1393 17:42

مرجع دادرسي


 وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ
و در باره هر چيزى اختلاف پيدا كرديد داوريش به خدا [ارجاع مى‏گردد] چنين خدايى پروردگار من است بر او توكل كردم و به سوى او بازمى‏گردم
دين، تنها پاسخ گوى مسائل اخلاقى و اعتقادى نيست، بلكه در هر چه از مسائل سياسى، اقتصادى و... اختلاف داريد دين پاسخگوست. «و ما اختلفتم من شى‏ء»
در اسلام بن بست وجود ندارد. «و ما اختلفتم... فحكمه الى اللّه»
حل اختلاف از شئون ربوبيّت است.«ذلكم اللّه ربى»
به هنگام اختلاف به خدا رجوع كنيد و بر او توكّل و انابه نماييد و هر حكمى صادر كرد از انجام آن نگران نباشيد. «فحكمه الى اللّه... عليه توكّلت و اليه انيب»
توكّل و انابه نتيجه ايمان به ربوبيّت خداست. «اللّه ربّى عليه توكّلت و اليه انيب»

آيه شماره 10  از سوره مباركه شوري

دسته ها : قرآن
جمعه 5 2 1393 12:3

راه روشن


 فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ


پس بر خدا توكل كن كه تو واقعا بر حق آشكارى


توكّل بر خداوند، يكى از شرايط موفّقيّت رهبر است. «فتوكّل على اللّه»
توجّه به حقانيّت راه و تلقين آن، انسان را در برابر حوادث زودگذر بيمه مى‏كند. «انّك على الحقّ المبين»
مخالفان پيامبر، بهانه‏جويى مى‏كردند، وگرنه راه او ابهامى نداشت. «انّك على الحقّ المبين»
توكّل بر خداوند تنها در مسير حقّ معنا و ثمر دارد، نه در مسير باطل. «فتوكّل على اللّه انّك على الحقّ المبين»
رهبر بايد به حقّانيت راهش ايمان داشته باشد. «انّك على الحقّ المبين»

آيه شماره 79  از سوره مباركه نمل

 

دسته ها : قرآن
چهارشنبه 3 2 1393 9:48

بازگشت به سرآغاز هستي
 
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَآءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ النَّارِ
و ما آسمان و زمين و آن چه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم، اين، پندار كسانى است كه كفر ورزيدند، پس واى از آتش (دوزخ) بر كسانى كه كافر شدند!
در جهان بينى الهى، آفرينش هدفدار است. «ما خلقنا... باطلا» و در بينش غير الهى، آفرينش بى هدف است. «ذلك ظن الّذين كفروا»
چون نظام هستى بر اساس حقّ است پس داورى نيز بايد بر اساس حقّ باشد تا نظام قانون با نظام آفرينش همسو باشند. «فاحكم... بالحقّ... و ما خلقنا... باطلا»
در تمام هستى، هيچ ذرّه‏اى بيهوده خلق نشده است. «ما خلقنا السماء و الارض و ما بينهما باطلا»
كفّار براى اعتقادات خود دليل ندارند بلكه تكيه‏گاهشان ظن و گمان است. «ظن الّذين...»
چون آفرينش هدفدار است، هرگز رها نمى‏شود و تا روز قيامت و رسيدن مؤمن و مفسد به پاداش و كيفر ادامه دارد. «و ما خلقنا... باطلا... فويل للّذين كفروا من النار»

آيه شماره 27  از سوره مباركه ص



دسته ها : قرآن
شنبه 30 1 1393 19:42

هواپرستي
 
أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا
آيا آن كس كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى آيا [مى‏توانى] ضامن او باشى
ريشه‏ى بت‏پرستى، هواپرستى است. «صبرنا على الهتنا - اتّخذ الهه هواه»
خداجويى در فطرت هر انسانى وجود دارد، لكن او در مصداق و يافتن حقّ گرفتار اشتباه مى‏شود. «اتّخذ الهه هواه»
انبيا مسئوليّتى در هدايت اجبارى هواپرستان ندارند. «أفأنت تكون عليه وكيلا»
انسان داراى اختيار است. «أفأنت تكون عليه وكيلا»
تربيت و ايمان بايد بدون اجبار و اكراه باشد. «أفأنت تكون عليه وكيلا»

آيه شماره 43  از سوره مباركه فرقان

دسته ها : قرآن
دوشنبه 25 1 1393 19:26

قدر دانستن فرصت الهي
 
وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا
و اگر بخواهيم قطعا آنچه را به تو وحى كرده‏ايم مى‏بريم آنگاه براى [حفظ] آن در برابر ما براى خود مدافعى نمى‏يابى
نعمت‏ها را از خداوند بدانيم و مغرور نشويم، زيرا بقا و زوال نعمت‏ها به اراده‏ى اوست. «لنذهبنّ بالّذى اوحينا»
هيچ كس در برابر قهر الهى نمى‏تواند نقشى داشته باشد. «ثمّ لاتجد»
نزول كتب آسمانى و وحى، از شئون ربوبيّت خداوند و در مسير تربيت انسان است. «الّذى اوحينا... الاّ رحمة من ربّك»

 

آيه شماره 86  از سوره مباركه اسراء

دسته ها : قرآن
دوشنبه 25 1 1393 19:19

عصاره پيام رسولان الهي
 
وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِي وَكِيلًا
و كتاب آسمانى را به موسى داديم و آن را براى فرزندان اسرائيل رهنمودى گردانيديم كه زنهار غير از من كارسازى مگيريد
در تبليغ، گاهى هموطن وهمشهرى بودنِ مبلّغ با مخاطبان تاثير دارد. «هُدىً لبنى اسرائيل»
عصاره‏ى دعوت پيامبران، توحيد است. «آتينا موسى‏الكتاب ... الاّ تتّخذوا»
انسان نياز به تكيه‏گاه دارد، و انبيا، خداوند را تكيه‏گاه واقعى او معرّفى مى‏كنند. «الاّ تتّخذوا من دونى وكيلاً»

آيه شماره 2  از سوره مباركه اسراء

دسته ها : قرآن
جمعه 22 1 1393 12:20

اراده الهي


  رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا 


پروردگارشما به [حال] شما داناتر است اگر بخواهد بر شما رحمت مى‏آورد يا اگر بخواهد شما را عذاب مى‏كند و تو را بر ايشان نگهبان نفرستاده‏ايم 


به ايمان خود مغرور نشويم. «ربّكم اعلم بكم»
كارهاى الهى، بر اساس علم اوست. «اعلم بكم، يرحمكم، يعذّبكم»
علم خدا ومهر و قهر او، از شئون ربوبيّت خداوند است. «ربّكم، يرحمكم، يعذّبكم»
سخن از رحمت و عطوفت، پيش از قهر و عذاب است. «يرحمكم، يعذّبكم»
انسان بايد بين خوف و رجا باشد. «يرحمكم، يعذّبكم»
انسان‏ها در انتخاب عقيده آزادند، حتّى پيامبران هم مأمور اجبار مردم بر ايمان نيستند. «ما ارسلناك عليهم وكيلاً»
مبلّغ دين، نبايد خود را وكيل و سرپرست مردم بداند. «وكيلاً»


آيه شماره 54  از سوره مباركه اسراء

دسته ها : قرآن
جمعه 22 1 1393 12:13

مؤمنان تسخيرناپذير
 إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آورده‏اند و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند تسلطى نيست
از خطر نفوذ شيطان در بهترين افراد و مقدّس‏ترين كار غافل نباشيد. (تلاوت قرآن از شخصى مثل پيامبر اكرم هم نياز به استعاذه دارد)
شيطان به سراغ همه مى‏آيد، امّا در همه تأثيرگزار نيست. «ليس‏له سلطان على الّذين آمنوا»
ايمان و توكّل، قلعه‏اى است كه انسان را از آسيب‏پذيرى حفظ مى‏كند. «ليس له سلطان على الّذين آمنوا»

آيه شماره 99  از سوره مباركه نحل

دسته ها : قرآن
چهارشنبه 20 1 1393 19:49


صبر در برابر آزار كافران


 وَمَالَنَا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ


وچرا بر خدا توكل نكنيم و حال آنكه ما را به راه‏هايمان رهبرى كرده است و البته ما بر آزارى كه به ما رسانديد شكيبايى خواهيم كرد و توكل‏كنندگان بايد تنها بر خدا توكل كنند
خدايى كه هدايت كرد، حمايت هم مى‏كند. پس تنها بر او توكّل كنيم.«نتوكل على اللَّه و قد هدينا»
راهانبيا همان راه خداست. (به جاى «سبله» فرمود:) «سُبلنا» چنانكه در جاى ديگر مى‏فرمايد: «قل هذه سبيلى ادعوا الى اللَّه على بصيرة»
لازمه پيمودن راه خدا، تحمّل سختى‏هاست. «سبلنا - لنصبرنّ»
هم بايد بر خدا توكل كرد و هم بايد در برابر مخالفان صبر و مقاومت نمود. «نتوكل على اللَّه... ولنصبرنّ»
مؤمن با آزار و شكنجه، از عقيده و عملش دست برنمى‏دارد. «لنصبرنّ على ما آذيتمونا»
كسى مى‏تواند صبر كند كه تكيه‏گاهى داشته باشد. «لنصبرنّ... على اللَّه نتوكل

آيه شماره 12  از سوره مباركه ابراهيم


 


دسته ها : قرآن
سه شنبه 19 1 1393 0:13
عكس العمل شيطان هنگام نزول آيه الكرسي

اماممحمد باقر از امير المومنين (ع) روايت فرموده: هنگامي كه آيت الكرسي نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آيه الكرسي آيه اي است كه از گنج عرش نازل شده و زماني كه اين آيه نازل گشت هر بتي كه در جهان بود با صورت به زمين خورد.

در اين زمان ابليس ترسيد و به قومش گفت :"امشب حادثه اي بزرگ اتفاق افتاده است باشيد تا من عالم را بگردم و خبر بياورم.

ابليس عالم را گشت تا به شهر مدينه رسيد مردي را ديد و از او سوال كرد: " ديشب چه حادثه اي اتفاق افتاد"

مردگفت "رسول خدا فرمود:" آيه اي از گنج هاي عرش نازل شد كه بت هاي جهان به خاطر آن   آيه همگي با صورت به زمين خوردند. ابليس بعد از شنيدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.
دسته ها : قرآن
دوشنبه 23 10 1392 18:22

پرسش:
آيا فرهنگ عزاداري ريشه قرآني دارد يا اينكه فقط در روايات و سيره اهل بيت(ع) مي‌توان مستنداتي براي آن پيدا كرد؟
پاسخ:
فرهنگ عزاداري و سوگواري ريشه قرآني دارد و آيات عديده‌اي بر اين امر دلالت دارد كه به نمونه‌هايي از آن ذيلاً اشاره مي‌كنيم.
1- سوگواري يعقوب در فراق يوسف
با اين كه يوسف فقط مفقودالاثر بود و مرگ او حتمي نبود، يعقوب، پيامبر الهي و پدر بزرگوار او آنچنان در فراق او گريه كرد كه در نهايت نابينا شد. چنان كه قرآن كريم مي‌فرمايد:‌‌«و قال يا اسفي علي يوسف و ابيضت عيناه من الحزن فهو كظيم؛ و گفت: اين اندو (بر فراق) يوسف و چشمان او از اندوه سفيد شد اما خشم خود را فرو مي‌برد.»
آن‌قدر گريه كرد كه برادران يوسف از حزن و اندوه پدر به ستوه‌ آمدند و گفتند: «تالله تفتؤا تذكر يوسف حتي تكون حرضاً او تكون من الهالكين؛ به خدا قسم تو آن قدر ياد يوسف مي‌كني تا در آستانه مرگ قرار گيري يا هلاك گردي». او در جواب گفت:‌«انما اشكوا بثي و حزني الي الله و اعلم من الله ما لاتعلمون؛ يوسف-84 من غم و اندوهم را تنها به خدا مي‌گويم (و شكايت نزد او مي‌برم) و از خدا چيزهايي مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد.»اين آيات به خوبي گريه طولاني حضرت يعقوب را منعكس مي‌كند و زمخشري نيز روايت كرده است كه حضرت يوسف از جبرئيل مدت اندوه و گريه پدر را جويا شد؟ پاسخ داد: هفتاد سال به طول انجاميد و درباره پاداش گريه او سؤال كرد: پاسخ داد: گريه او پاداش برابر هفتاد شهيد را داشت. (تفسير كشاف، ج 2، ص 497)
طبري از حسن بصري نقل نموده كه «از هنگامي كه حضرت يوسف از نزد پدر بيرون رفت تا زماني كه مراجعه كرد هشتاد سال طول كشيد و در اين مدت همواره اندوه قلبي او را فرا گرفته بود و گريه مي‌كرد تا بينايي خود را از دست داد»، و حسن بصري گفته است:‌«در آن روزگار در روي زمين خليفه‌اي بزرگوارتر از حضرت يعقوب در پيشگاه خداوند متعال وجود نداشت.» (همان)
از آيه فوق و روايات نقل شده به خوبي استفاده مي‌شود: گريه و اندوه در سوگ عزيزان، ساليان درازي هم طول بكشد مانعي ندارد. به اين جهت است كه حضرت سجاد(ع) در پاسخ كساني كه به گريه‌هاي شديد و طولاني آن حضرت در سوگ پدر بزرگوارش اعتراض مي‌كردند، فرمود:‌«مگر شما ازگريه و عزاداري يعقوب اطلاع نداريد؟ او ساليان طولاني در فراق يوسف گريست تا بينايي خود را از دست داد، در صورتي كه فرزندش حيات داشت و تنها از جلو چشمانش ناپديد شده بود. اما من با چشمان خود ديدم كه پدرم و 17 تن از اهل بيت پيامبر(ص) را شهيد كردند و سرشان را از تن جدا نمودند.» (وسايل الشيعه، ج 2، ص 923)
2- تعظيم شعائر الهي
قرآن كريم مي‌فرمايد: «و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب؛ و هر كس شعائر الهي را بزرگ دارد اين كار نشانه تقواي دلهاست.»
يكي از علماي اهل سنت مي‌نويسد:‌«شعائر جمع شعير (يا شعيره) به معناي علامت است و هر چه كه از ديدن آن خدا به ياد آيد، شعائر خداست، و شعائر الله اختصاص به صفا و مروه ندارد.» چنان كه از دهلوي نقل شده است كه «..محبت شعائر الله عبارت است از محبت قرآن و پيامبر و كعبه، بلكه هر چيز كه به خدا منتسب باشد حتي اولياي خدا.» (حجه‌البالغه، ص 69)
مرحوم علامه طباطبايي مي‌نويسد:‌«شعائر عبارت است از نشانه‌هايي كه انسان را به سوي خدا راهنمايي مي‌كند و منحصر به صفا و مروه و مانند آن نمي‌شود بنابراين هر نشانه‌اي كه انسان را به ياد خدا بيندازد تعظيم آن موجب تقواي الهي مي‌گردد و تمام نشانه‌ها را در برمي‌گيرد.» (الميزان، ج1، ص 414) و عزاداريها بهترين مصداق شعائر الهي است چرا كه در آنجا قرآن خوانده مي‌شود و مسائل ديني مطرح مي‌گردد، مردم به ياد خدا و قيامت مي‌افتند و در هجران و شهادت اولياء خدا گريه مي‌كنند.
3- عزاداري فرياد مظلومان و ستمديدگان
«لايحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم؛‌(نساء-148) خداوند متعال فرياد زدن به بدگويي را دوست ندارد جز براي كساني كه مورد ستم قرار گرفته‌اند.»
راستي چه كسي مظلومتر از آل‌محمد(ص) خصوصاً امامان شيعه و شهداي كربلا سرغ داريد، گريه بر شهداي كربلا، و مظلوميت امامان فرياد عليه همه ستمگران است حتي ستمگران اين زمان.
4- عزاداري اظهار مودت به اهل بيت(ع)
در قرآن كريم مي‌خوانيم:‌«قل لااسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي؛ (شوري-23) بگو اجري بر رسالتم از شما نمي‌خواهم مگر دوستي بستگانم را». دوستي نشانه‌هايي دارد يكي از آنها اين است كه در شادي اهل بيت شاد و در ماتم آنها اندوهناك باشد.و امام رضا(ع) نيز فرمود:‌«اي پسر شبيب ان سرك ان تكون معنا في‌الدرجات العلي من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا و عليك بولايتنا فلو ان رجلاً تولي حجراً لحشره الله مع يوم القيامهًْ‌(بحارالانوار، ج 44 ص 287) اگر دوست مي‌داري كه همنشين ما در بهشت برين باشي، در غم و اندوه ما اندوهناك و در شادي ما شادمان باش و ولايت ما را بپذير، چه آن كه اگر كسي سنگي را دوست بدارد روز قيامت با آن محشور مي‌گردد.»براساس همين اصل بود كه در كوفه و شام برخي از آناني كه به اهلبيت و اسرا بد مي‌گفتند وقتي متوجه شدند كه اين‌ها اقرباي پيامبر(ص) مي‌باشند گريه و زاري مي‌كردند و از اين راه مودت خويش را اظهار مي‌نمودند. چنان كه در گزارش جانسوز مسلم گچكار از كوفه اين معني به خوبي منعكس شده است. و همچنين در داستان آن پيرمرد شامي كه در ابتدا خطاب به امام سجاد(ع) و همراهان گفت: حمد و سپاس خداوندي را كه شما را كشت و مغلوب كرد و مردم شهرها را از وجود شما راحت نمود و اميرمؤمنان يزيد را بر شما پيروز گردانيد.»
آنگاه كه امام سجاد(ع) خود را معرفي نمود و فرمود:‌«به خدا سوگند بدون شك ما همان خاندان رسول خدا(ص) هستيم و به حق جدمان سوگند كه ما همان خاندان مي‌باشيم.» پيرمرد پس از شناخت آنها گريه كرد و عمامه خود را از شدت ناراحتي از سر گرفت و به زمين انداخت و سپس رو به آسمان نمود وگفت:‌«خدايا ما در پيشگاه تو از دشمنان آل‌محمد بيزاري مي‌جوييم...» (ترجمه لهوف، ص 176)

 منبع : كيهان

دسته ها : قرآن
دوشنبه 4 9 1392 14:1
X