معرفی وبلاگ
در این وبلاگ مطالب قرآنی و اهل بیت (علیهم السلام) و موضوعات مذهبی و ایام ... منتشر میشود از کلیه عزیزان درخواست می شود مارا با نظرات خویش یاری رمایند .
دسته
فیدها
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 178611
تعداد نوشته ها : 245
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
GraphistThem267

اهميّت بحث معاد از ديدگاه قرآن 


8. ( وَأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً).( سوره اسراء، آيه 10.

8. . «و اين كه آنها كه به سراى ديگر ايمان نمى آورند، عذاب دردناكى براى آنان آماده ساخته ايم».

در هشتمين آيه كسانى را كه ايمان به آخرت ندارند صريحاً به عذاب اليم تهديد كرده; مى فرمايد: «و اين كه آنها كه به سراى ديگر ايمان نمى آورند، عذاب دردناكى براى آنان آماده ساخته ايم»: ( وَأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً) .

از يك سو مى گويد هم اكنون اين مجازات آماده است تا كسى گمان نكند وعده نسيه داده شده، و از سوى ديگر عذاب الهى را به «اليم» و دردناك بودن توصيف مى كند، تا اهمّيّت ايمان به معاد را روشن تر سازد.

واژه «عذاب اليم» ده ها بار در قرآن مجيد در آيات مختلف تكرار شده، و غالباً در مورد كافران و منافقان است و گاه در مورد گناهان مهمّى همچون كناره گيرى از جهاد (سوره توبه، آيه 39) و تعدّى به هنگام قصاص (سوره بقره، آيه 178) يا اشاعه فحشا (سوره نور، آيه 19) يا ظلم و ستم (سوره زخرف، آيه 65) و مانند آن از گناهان عظيم و كبيره، به كار رفته است.


پيام قران ايت اله مكارم جلد 5

دسته ها : قرآن
دوشنبه 10 6 1393 11:48

اهميّت بحث معاد از ديدگاه قرآن  6

7. ( وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ اْلآخِرَةِ حَبِطَتْ اَعَمالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ اِلاّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ) .( سوره اعراف، آيه 147

7- و كسانى كه آيات ما، و ديدار آخرت را تكذيب (و انكار) كنند، اعمالشان نابود مى گردد; آيا جز آنچه را عمل مى كردند پاداش داده مى شوند؟!

در هفتمين آيه به مسأله حبط اعمال (نابود شدن ثواب كارهاى نيك) منكران معاد اشاره كرده مى گويد: «و كسانى كه آيات ما، و ديدار آخرت را تكذيب (و انكار) كنند، اعمالشان نابود مى گردد; آيا جز آنچه را عمل مى كردند پاداش داده مى شوند؟!» :( وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الاْخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ) .

«حبط» در لغت در اصل به معناى باطل شدن يا بيمار گشتن است(1) و در تعبيرات آيات و روايات به معناى نابودى ثواب اعمال به خاطر پاره اى از گناهان است.

در لسان العرب آمده است كه «حبط» به اين معنا است كه انسان كارى را انجام دهد و سپس آن را باطل كند.

در اين كه آيا «حبط» به طور كلّى در مورد طاعات و معاصى حاكم است و اينها دائماً در يكديگر اثر مى گذارند؟ در ميان علماى علم كلام گفتگو است كه به خواست خدا در جاى خود مشروحاً از آن بحث خواهيم كرد، ولى اين مسأله به صورت قضيه جزئيه جاى ترديد نيست كه بعضى از امور مانند: كفر، سبب نابود شدن پاداش تمام اعمال نيك است. يعنى اگر كسى بى ايمان از دنيا برود تمام اعمال خير او همچون خاكسترى در ميان يك تندباد محو و نابود مى شود، آيه فوق در مورد منكران آيات خدا و معاد همين را مى گويد و اين دليل روشنى بر اهمّيّت معاد از نظر قرآن مجيد است.

دسته ها : قرآن
پنج شنبه 6 6 1393 23:36

انكار معاد عين گمراهى است

6. ( اَلا اِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِى السّاعَةِ لَفِى ضَلال بَعيد) .( سوره شورى، آيه 18

6- آگاه باشيد كسانى كه در قيامت القاى ترديد مى كنند، در گمراهى عميقى هستند

انكار معاد عين گمراهى است

تا اين جا سخن همه از تأكيدات بود ولى پنج آيه باقيمانده از آيات مورد بحث همگى مشتمل بر تهديدات مختلف نسبت به منكران رستاخيز و معاد است; هركدام به تعبيرى مخصوص خود.

مثلا در آيه ششم مى فرمايد: «آگاه باشيد كسانى كه در قيامت القاى ترديد مى كنند، در گمراهى عميقى هستند»: ( أَلاَ إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلاَل بَعِيد) .

«يمارون» در اصل از «مراء» يا «مِريه» گرفته شده كه به گفته مقاييس اللّغة دو معنا دارد: نخست كشيدن دست بر پستان حيوان براى دوشيدن شير; و دوم صلابت و استحكام است، ولى راغب در مفردات تنها همان معناى اول را ذكر كرده است.

سپس اين واژه به معناى ترديد و شك آمده است، هرچند راغب مى گويد: مفهومى محدودتر از شك دارد (شايد از اين نظر كه «مِريه» شك آميخته با جستجوگرى و تحقيق را مى رساند، همان گونه كه دوشنده شير تلاش و كوشش براى بيرون كشيدن شير از پستان مى نمايد.)

«مماراة» به معناى مجادله در بحث، و اصرار در جدال است; گويى هر يك از طرفين مى خواهند آنچه را در فكر ديگرى است استخراج كنند; و يا به گفته مقاييس هريك از آن دو، داراى صلابت و خشونت در بحث اند، و همان گونه كه در بالا اشاره شد يكى از معانى مريه، صلابت است.

قابل توجّه اين كه تعبير به «ضَلال بَعيد» در ده آيه از قرآن مجيد آمده است كه عموماً درباره كفّار و مشركان و منكران معاد است; و اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه گمراهى عميق از آن اين گروه است. چرا كه اگر ايمان به خدا و روز جزا وجود داشته باشد گمراهى جنبه سطحى خواهد داشت، و احتمال هدايت و بازگشت به جاده حق زياد است، ولى انكار توحيد يا معاد انسان را به آخرين مرحله گمراهى مى كشاند و از صراط مستقيم هدايت كاملا دور مى سازد، يا به تعبير ديگر دلايل خداشناسى و معاد آن قدر روشن است كه شبيه مسائِل حسّى است; كسى كه در اين دو امر گرفتار گمراهى شود، گمراهى او عميق خواهد بود.

دسته ها : قرآن
پنج شنبه 6 6 1393 23:35

اهميّت بحث معاد از ديدگاه قرآن  5

5. ( رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْم لَّا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ) .( سوره آل عمران، آيه 9

5- پروردگارا! تو مردم را براى روزى كه ترديدى در آن نيست، جمع   خواهى كرد; زيرا خداوند از وعده خود تخلّف نمى كند. (ما به تو و رحمت بى پايانت، و به وعده رستاخيز و قيامت ايمان داريم.)

در پنجمين آيه همين معنا از زبان راسخان در علم مطرح شده كه آنها نيز به هنگام مناجات با خداوند روى مسأله معاد و رستاخيز به عنوان يكى از قطعى ترين مسائل تكيه مى كنند; و مى گويند: «پروردگارا! تو مردم را براى روزى كه ترديدى در آن نيست، جمع خواهى كرد»: ( رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْم لَّا رَيْبَ فِيهِ) و براى تأكيد بيشتر مى افزايند: «خداوند از وعده خود تخلّف نمى كند. (ما به تو و رحمت بى پايانت، و به وعده رستاخيز و قيامت ايمان داريم.)»: ( إِنَّ اللهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ) .

در اين آيه نيز چندين تأكيد به چشم مى خورد (واژه «انّ»، جمله اسميّه، جمله «لاريب فيه» و جمله ( اِنَّ الله لا يُخْلِفُ الْمِيْعادَ).

پيام قران ايت اله مكارم جلد 5


دسته ها : قرآن
چهارشنبه 5 6 1393 13:2

اهميّت بحث معاد از ديدگاه قرآن  4

4. ( وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لاَ تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ) .
( سوره سبا، آيه 3.

4- كافران گفتند: "قيامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد. بگو: آرى به پروردگارم سوگند كه به سراغ شما خواهد آمد پرور دگارى كه از عالم غيب آگاه است

در چهارمين آيه همين مطلب در شكل تازه اى مطرح شده; نخست از زبان كافران نقل مى كند كه آنها گفتند: «قيامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد» يعنى اصلا قيامتى در كار نيست. ( وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِيْنَا السَّاعَةُ) .

سپس به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: «بگو:" آرى به پروردگارم سوگند كه به سراغ شما خواهد آمد، پروردگارى كه از غيب آگاه است."!»: ( قُلْ بَلَى وَ رَبِّى لَتَأْتِيَنَّكُمْ عالِمِ الْغَيْبِ) .

تكيه بر عنوان «عالِمِ الْغَيْبِ» ممكن است از اين نظر باشد كه علّت انكار منكران معاد به خاطر اين بود كه مى گفتند: چه كسى مى تواند اين ذرّات پراكنده را از اطراف و اكناف زمين جمع آورى كند؟ و چه كسى مى تواند اعمال انسان ها را كه همگى محو و نابود شده، و آثارى از آن باقى نمانده محاسبه كند، و پاداش و كيفر دهد؟ قرآن با يك كلمه مى گويد همان خدايى كه عالم الغيب و آگاه از همه اسرار نهان است، اين كار را بر عهده گرفته است.

امّا اين كه چرا يكى از نام هاى قيامت «ساعة» است؟ به خاطر آن است كه به گفته ارباب لغت «ساعة» در اصل به معناى جزء كوچكى از اجزاى زمان است، يا به تعبير ديگر لحظات زودگذر، و از آن جا كه حساب بندگان در قيامت، يا اصل قيام قيامت، به سرعت انجام مى گيرد; اين نام براى قيامت انتخاب شده است.(5)

ضمناً بايد توجّه داشت كه به گفته لسان العرب واژه «ساعة» هم به لحظه ناگهانى پايان جهان گفته مى شود، و هم به قيام قيامت كه آن نيز به طور ناگهانى رخ مى دهد.

بعضى «ساعة» را به سه گونه تقسيم كرده اند: ساعة كبرى و ساعة وسطى و ساعة صغرى.

اولى روز رستاخيز، و دوّمى روز مرگ ناگهانى اهل يك زمان ـ مانند قوم نوح كه همزمان با طوفان غرق شدند ـ و سومى روز مرگ هر انسانى است.(6) 

پيام قران ايت اله مكارم جلد 5

دسته ها : قرآن
چهارشنبه 5 6 1393 12:47

 

اهميّت بحث معاد از ديدگاه قرآن  3

3. ( وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ) .

( سوره يونس، آيه 53)

3- از تو مى پرسند: "آيا آن (وعده مجازات الهى) حقّ است؟" بگو: "آرى، به پروردگارم سوگند، قطعاً حق است; و شما نمى توانيد (از مجازات الهى) فرار كنيد"

در سوّمين آيه همين مطلب را به صورت پرسش و پاسخى كه در ميان پيامبر(صلى الله عليه وآله) و مشركان رد و بدل شده است مطرح; مى كند; مى فرمايد: «از تو مى پرسند: آيا آن (وعده مجازات الهى) حقّ است؟»: ( وَ يَسْتَنْبِؤُنَكَ اَحَقٌّ هُوَ).

بايد توجّه داشت «يَسْتَنْبِؤْنَكَ» از «نبأ» به معناى خبر مهم است، و به گفته راغب در مفردات به معناى خبر مفيد و با عظمت است كه انسان علم يا ظنّ غالب نسبت به آن دارد; و تا اين امور سه گانه (فايده، عظمت، و علم) در آن نباشد، به آن نبأ گفته نمى شود ـ بنابراين اخبار مشكوك، يا كم اهمّيّت، يا بى فايده را نبأ نمى گويند، و اگر مى بينيم در سوره نبأ توصيف به عظيم شده براى تأكيد بيشتر است ـ و اگر به پيامبر نبى گفته مى شود نيز به خاطر خبرهاى او است كه واجد اين ويژگى هاى سه گانه است.

سپس به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: «بگو": آرى، به پروردگارم سوگند، قطعاً  حق است"»: ( قُلْ اِىْ وَ رَبِّى اِنَّهُ لَحَقٌّ) .

تكيه بر عنوان «رَبّ» اشاره به اين معنا است كه قيامت ادامه ربوبيّت پروردگار، و از مظاهر آن مى باشد، توضيح اين سخن در بحث دلايل معاد به خواست خدا به زودى خواهد آمد.

در پايان آيه باز تأكيد بيشترى كرده، مى گويد: «و شما نمى توانيد از عدالت و كيفر خدا فرار كنيد»: ( و ما اَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ) .

جمعى از مفسّران اين آيه را اشاره به حقّانيت قرآن يا نبوت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)دانسته اند، در حالى كه آيه قبل و بعد آن به خوبى گواهى مى دهد كه منظور از اين نبأ همان مسأله معاد و عذاب بدكاران در قيامت است كه با انواع تأكيدات، به عنوان يك واقعيّت مسلّم، بيان شده.

كلمه «إىْ» و سوگند «رَبِّى» و «اِنّ» و لام در «لَحَقٌّ» و خود واژه «حَقَ» و اسميّه بودن جمله، و جمله ( وَ ما اَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ) هر كدام بيانگر تأكيدى در اين زمينه است.

 

4. ( وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لاَ تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ) .
( سوره سبا، آيه 3.

4- كافران گفتند: "قيامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد. بگو: آرى به پروردگارم سوگند كه به سراغ شما خواهد آمد پرور دگارى كه از عالم غيب آگاه است

در چهارمين آيه همين مطلب در شكل تازه اى مطرح شده; نخست از زبان كافران نقل مى كند كه آنها گفتند: «قيامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد» يعنى اصلا قيامتى در كار نيست. ( وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِيْنَا السَّاعَةُ) .

سپس به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: «بگو:" آرى به پروردگارم سوگند كه به سراغ شما خواهد آمد، پروردگارى كه از غيب آگاه است."!»: ( قُلْ بَلَى وَ رَبِّى لَتَأْتِيَنَّكُمْ عالِمِ الْغَيْبِ) .

تكيه بر عنوان «عالِمِ الْغَيْبِ» ممكن است از اين نظر باشد كه علّت انكار منكران معاد به خاطر اين بود كه مى گفتند: چه كسى مى تواند اين ذرّات پراكنده را از اطراف و اكناف زمين جمع آورى كند؟ و چه كسى مى تواند اعمال انسان ها را كه همگى محو و نابود شده، و آثارى از آن باقى نمانده محاسبه كند، و پاداش و كيفر دهد؟ قرآن با يك كلمه مى گويد همان خدايى كه عالم الغيب و آگاه از همه اسرار نهان است، اين كار را بر عهده گرفته است.

امّا اين كه چرا يكى از نام هاى قيامت «ساعة» است؟ به خاطر آن است كه به گفته ارباب لغت «ساعة» در اصل به معناى جزء كوچكى از اجزاى زمان است، يا به تعبير ديگر لحظات زودگذر، و از آن جا كه حساب بندگان در قيامت، يا اصل قيام قيامت، به سرعت انجام مى گيرد; اين نام براى قيامت انتخاب شده است.(5)

ضمناً بايد توجّه داشت كه به گفته لسان العرب واژه «ساعة» هم به لحظه ناگهانى پايان جهان گفته مى شود، و هم به قيام قيامت كه آن نيز به طور ناگهانى رخ مى دهد.

بعضى «ساعة» را به سه گونه تقسيم كرده اند: ساعة كبرى و ساعة وسطى و ساعة صغرى.

اولى روز رستاخيز، و دوّمى روز مرگ ناگهانى اهل يك زمان ـ مانند قوم نوح كه همزمان با طوفان غرق شدند ـ و سومى روز مرگ هر انسانى است.(6) 

پيام قران ايت اله مكارم جلد 5

دسته ها : قرآن
دوشنبه 3 6 1393 13:27

از كلمات حضرت امام صادق (ع ( 


1- بى نيازترين مردم كسى است كه گرفتار حرص نباشد.
2- بى رغبتى نسبت به دنيا موجب راحتى قلب و سلامت بدن است .
3- چون خدا خير بنده اى بخواهد او را نسبت به دنيا بى رغبت و نسبت به دين دانشمند كند و او را به عيوبش آگاه گرداند و به هر كه اين خصلتها داده شود خير دنيا و آخرت داده شده است .
4-پيروان ما كسانى هستند كه در كارهاى نيك پيشقدمند و از انجام اعمال بد خوددارى مى كنند. نيكويى را آشكار مى كنند و به كارهاى خوب پيشى مى گيرند، و براى علاقه اى كه به رحمت خداوند جليل دارند. اينان از ما هستند و هر كجا كه ما باشيم با ما هستند.
5- براى مؤ من چقدر زشت است خواهشى داشته باشد كه در راه خواستن آن خوار گردد.
6- مؤ من از آهن سخت تر است ، زيرا اگر آهن در آتش گداخته شود رنگش ‍ تغيير پيدا مى كند، ولى مؤ من اگر كشته شود و دوباره زنده گردد و مجددا او را بكشند، دل او از ايمان بر نمى گردد.
7-حضرت صادق (ع ) در آخرين لحظه هاى عمر كه همه خويشانش ‍ گرداگردش جمع بودند فرمود: شفاعت ما شامل حال كسى كه نماز را سبك بشمارد نخواهد شد.

نام كتاب : چهارده اختر تابناك

مؤ لف : احمد احمدى بيرجندى

دسته ها : چهارده معصوم
دوشنبه 3 6 1393 12:39

جنبش علمى امام صادق (ع)


اختلافات سياسى بين امويان و عباسيان و تقسيم شدن اسلام به فرقه هاى مختلف و ظهور عقايد مادى و نفوذ فلسفه يونان در كشورهاى اسلامى ، موجب پيدايش يك نهضت علمى گرديد. نهضتى كه پايه هاى آن بر حقايق مسلم استوار بود. چنين نهضتى لازم بود، تا هم حقايق دينى را از ميان خرافات و موهومات و احاديث جعلى بيرون كشد و هم در برابر زنديق ها و مادى ها با نيروى منطق و قدرت استدلال مقاومت كند و آراء سست آنها را، محكوم سازد. گفتگوهاى علمى و مناظرات آن حضرت با افراد دهرى و مادى مانند (ابن ابى العوجاء) و (ابوشاكر ديصانى ) و حتى (ابن مقفع ) معروف است . بوجود آمدن چنين نهضت علمى در محيط آشفته و تاريك آن عصر، كار هر كسى نبود، فقط كسى شايسته اين مقام بزرگ بود كه ماءموريت الهى داشته باشد و از جانب خداوند پشتيبانى شود، تا بتواند به نيروى الهام و پاكى نفس و تقوا وجود خود را به مبداء غيب ارتباط دهد، حقايق علمى را از درياى بيكران علم الهى بدست آورد، و در دسترس ‍ استفاده گوهر شناسان حقيقت قرار دهد.
.

دسته ها : چهارده معصوم
دوشنبه 3 6 1393 12:35

عصر امام صادق (ع ( 

عصر امام صادق (ع ) يكى از طوفانى ترين ادوار تاريخ اسلام است ، كه از يك سو اغتشاش ها و انقلابهاى پياپى گروههاى مختلف ، بويژه از طرف خونخواهان امام حسين (ع ) رخ مى داد، كه انقلاب (ابوسلمه ) در كوفه و (ابومسلم ) در خراسان و ايران از مهمترين آنها بوده است . و همين انقلاب سرانجام حكومت شوم بنى اميه را برانداخت و مردم را از يوغ ستم و بيدادشان رها ساخت . ليكن سرانجام بنى عباس با تردستى و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حكومت و خلافت را تصاحب كردند. دوره انتقال حكومت هزار ماهه بنى اميه به بنى عباس طوفانى ترين و پر هرج و مرج ترين دورانى بود كه زندگى امام صادق (ع ) را فرا گرفته بود.
و از ديگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مكتبها و ايده ئولوژى ها و عصر تضاد افكار فلسفى و كلامى مختلف بود، كه از برخورد ملتهاى اسلام با مردم كشورهاى فتح شده و نيز روابط مراكز اسلامى با دنياى خارج ، بوجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانى براى فهميدن و پژوهش پديد آورده بود.
.

دسته ها : چهارده معصوم
دوشنبه 3 6 1393 12:32

 

داغ صادق 

داغ صادق شرر سينه ام افروخته كرد

جگرى سوخته ياد از جگر سوخته كرد

جگرى سوخته كز داغ بر افروخته بود

باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود

بر جگر آنكه ولايت به موالى همه داشت

محنت كشتن اولاد بنى فاطمه داشت

آن امامى كه لواى شرف افراخته بود

زهر منصور به جانش شرر انداخته بود

آه از آن روز كه بگرفت زطاغوت زمان

آتش از چار طرف خانه او را به ميان

وندرآن خرمن آتش، ولى رب جليل

راه مى رفته و مي گفت منم پور خليل

شعله را چون به در خانه تماشا مى كرد

ياد آتش زدن خانه زهرا مى كرد

آنكه هم ظاهر و هم باطن ما مى داند

با دلش زهر چه كرده است خدا مى داند

چارمين قبله عشق است به دامان بقيع

رونق ديگر از او يافت گلستان بقيع

 

سيد رضا مؤيد

 

 

دسته ها : چهارده معصوم
دوشنبه 3 6 1393 12:29

شعاع خورشيد حقايق

 

امام صادق (عليه السلام) در روز 17 ربيع الاول سال 83 هجري قمري در مدينه متولد گرديد. پدر گرامي آن حضرت، امام محمد باقر (عليه السلام) و مادر ارجمندش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابي بكر مي باشد. نام شريفش جعفر و لقب معروفش صادق و كنيه اش ابوعبدالله مي باشد. شهادت آن حضرت در 25 شوال سال 148 هجري قمري، در 65 سالگي، به دستور منصور دوانيقي، خليفه ستمگر عباسي، به وسيله سمي كه به آن بزرگوار خوراندند، در شهر مدينه اتفاق افتاد، و محل دفنش در قبرستان بقيع است.

امام جعفر صادق (عليه السلام) تلاش و كوشش خود را با مساعي علمي آغاز و حوزه فكري و ثمربخش خويش را كه بزرگان فقها و متفكران از آن بيرون آمدند، در صفوف امت، افتتاح كرد و با تربيت شاگرداني دانشمند، ذخيره علمي بزرگي براي امت برجاي گذاشت. بعضي از شاگردان نامي آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حكم و مؤمن طاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعين و ... كه هر يك چهره هاي درخشاني از تربيت شدگان مكتب آن حضرتند. حركت علمي او آن سان گسترش يافت كه سراسر مناطق اسلامي را دربر گرفت و مردم از علم او سخن ها مي گفتند و شهرتش در همه شهرها و ديارها پيچيده بود.

دسته ها : چهارده معصوم
دوشنبه 3 6 1393 12:24


بيست و پنجم شوال


سالروز شهادت امام صادق (ع)

برشيعيان ان حضرت تسليت باد



دسته ها : چهارده معصوم
دوشنبه 3 6 1393 12:20
X