معرفی وبلاگ
در این وبلاگ مطالب قرآنی و اهل بیت (علیهم السلام) و موضوعات مذهبی و ایام ... منتشر میشود از کلیه عزیزان درخواست می شود مارا با نظرات خویش یاری رمایند .
دسته
فیدها
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 178204
تعداد نوشته ها : 245
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
GraphistThem267


فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّي بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّي لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ اِالّا

مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً

غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّي اللهُ

عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّي اللهُ

عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلي دَعْوَتِهِ،  وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ

الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.


اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ.

جمعه 4 7 1393 9:54

اهميّت كمك به همسر

اميرالمومنين (ص)فرمود: روزى حضرت فاطمه زهرا (س)مشغول پختن غذا بود، من نيز در تميز كردن مقدارى عدس به او كمك مى كردم.
در همين حال پيامبر اسلام (ص)وارد منزل شد؛ و پس از آن كه فاطمه زهرا را كنار اجاق آتش مشغول پختن غذا ديد؛ و نيز مرا در حال كمك به او مشاهده كرد، فرمود:
اى ابوالحسن! سخنم را گوش كن ؛ و توجّه داشته باش كه من سخنى نمى گويم مگر آن كه خداوند مرا به آن دستور داده باشد.
سپس افزود: هر مردى كه همسرش را در اداره امور منزل ، يارى و كمك نمايد، به تعداد هر موئى كه در بدن دارد، ثواب يكسال عبادت نماز و روزه برايش ثبت مى گردد؛ و همچنين خداوند ثواب صابرين را به او عطا مى نمايد.
و هركس همسر و عيال خود را در كارهاى مربوط به منزل كمك و مساعدت نمايد و بر او منّت نگذارد، خداوند نام او را در ليست شهداء و صدّيقين ثبت مى نمايد و سپس فرمود: بدان كه يك ساعت خدمت در منزل، بهتر از يك سال عبادت مستحبّى است . لذا هر مردى كه بدون منّت به همسر خود خدمت كند، همانا او در سراى محشر بدون حساب داخل بهشت مى گردد.
و خدمت به همسر، كفّاره گناهان كبيره مى باشد؛ و موجب خاموشى خشم و غضب خداوند و ازدياد حسنات و ترفيع درجات خواهد بود.
حضرت رسول (ص)، در پايان فرمود: اى ابوالحسن ! اين را هم بدان كه كسى به همسر و عائله خود كمك نمى كند مگر آن كه نسبت به مبداء و معاد معتقد باشد و نيز هدفش جلب رضايت خداوند و سعادت دنيا و آخرت باشد.

مستدرك الوسائل : ج 13، ص 48، ح 2، جامع الا خبار ص 102، بحار الا نوار: ج 104، ص 132، ح 1.

جمعه 4 7 1393 9:49

  تاج پادشاهي

امام سجاد (ع)

 

مَنْ زَوَّجَ لِلَّهِ وَ وَصَلَ الرَّحِمَ- تَوَّجَهُ اللَّهُ بِتَاجِ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَة.

 هركس براي خداوند كسي را همسردهد و صله رحم كند خداوند روز قيامت تاج پادشاهي بر سراو مي نهد.


مستدرك الوسائل ،ج15،ص237

جمعه 4 7 1393 9:48

پيمان ازدواج « ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت زهرا سلام الله عليها »


 
وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ

عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ

اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ


بى‏همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر

تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى‏نياز خواهد كرد و خدا

گشايشگر داناست

آيه شماره 32  از سوره مباركه النور

جمعه 4 7 1393 9:40

  سه ويژگي مومن

 

پيامبر ص:  

إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ، وَ زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا، وَ بَصَّرَهُ بِعُيُوبِ نَفْسِهِ.

 هرگاه خداوند به بنده اي اراده خير كند اورا دين فهم و زاهد در دنيا و آگاه به عيوبش گرداند.

 الكافي ،ج2،ص130

پنج شنبه 27 6 1393 19:46

حرز شگفت انگيز امام رضا عليه السلام

و سـيد بن طاوس روايت كرده از ( ياسر ) خادم ماءمون كه گفت : زمانى كه وارد شد ابوالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام در قصر حميد بن قحطبه بيرون كرد از تن لباس خود را و داد به حميد و حميد داد به جاريه خود كه بشويد آن را پس نگذشت زمانى كـه آن جـاريـه آمـد و بـا او رقـعـه اى بـود و داد بـه حـمـيـد و گـفت يافتم اين رقعه را در گـريـبـان لبـاس ابـوالحسن عليه السلام پس حميد به آن حضرت عرض كرد: فداى تو گردم ! به درستى كه اين جاريه يافته است رقعه اى در گريبان پيراهن تو، چيست آن ؟ فـرمـود تـعويذى است كه آن را از خود دور نمى كنم ، حميد گفت : ممكن است كه ما را مشرف كـنـى به آن ؟ پس فرمود كه اين تعويذى است كه هر كه نگاه دارد در گريبان خود دفع مـى شـود بلا از او و مى باشد براى او حرزى از شيطان رجيم ، پس خواند تعويذ را بر حميد و آن اين است :

( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ: بِسْمِ اللّهِ اِنِّى اَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ اِنْ كُنْتُ تَقِيّا اَوْ غَيْرَ تَقِيّ بِاللّه السَّميعِ الْبَصيرِ عَلى سَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ لاسُلْطانَ لَكَ عَلَىٍّّ وَ لا عَلى سَمْعي وَ لا عـَلى بـَصـَرى وَ لا عـَلى شـَعـْرى وَ لا عـَلى بَشَرى وَ لا عَلى لَحْمى وَ لا عَلى دَمى وَ لاعـَلى مـُخّى وَ لا عَلى عَصْبى وَ لا عَلى عِظامى وَ لا عَلى مالى وَ لا عَلى ما رَزَقَنى رَبّى سـَتـَرْتُ بـَيـْنـى وَ بـَيْنَكَ بِسِتْرِ النَّبوةِ الَّذى اسْتَتَرَ اَنْبِياءُ اللّهِ بِهِ مِنْ سَطَواتِ الْجَبابِرَةِ وَ الْفَراعِنَةِ، جِبْرائِيلُ عَنْ يَمينى وَ ميكائيلُ عَنْ يِسارى وَ اِسْرافيلُ عَنْ وَرائى وَ مـُحـَمَّدٌ صـَلَّى اللّهُ عـَلَيـْهِ وَ آلِهِ وَ سـَلَّمَ اِمـامـِى وَ اللّهُ مـُطَّلِعٌ عـَلِىَّ يـَمـْنـَعـُكَ مـِنّى وَ يَمْنَعُ الشَّيـْطـانُ مـِنـّى ، اَللّهـُمَّ لا يـَغـْلِبُ جَهْلُهُ اَناتَكَ اَنْ يَسْتَفِزَّنى وَ يَسْتَخِفِّنى ، اَللّهُمَّ اِلَيْكَ الْتَجَاءْتُ، اَللّهُمّ اِلَيْكَ الْتَجَاءْتُ، اَللّهُمَّ اِلَيْكَ الْتَجَاءْتُ. )

و از بـراى ايـن حـرز حـكـايت عجيبى است كه روايت كرده آن را ابوالصلت هروى كه گفت : مـولاى مـن عـلى بـن مـوسـى الرضـا عـليـه السـلام روزى نـشـسـتـه بـود در منزل خود داخل شد بر او رسول ماءمون و گفت : امير تو را مى طلبد. پس امام عليه السلام بـر مى خاست و مرا فرمود نمى طلبد مرا ماءمون در اين وقت مگر به جهت كارى سخت و به خـدا كـه نـمـى تـوانـد بـا مـن بـدى كـنـد بـه جـهـت ايـن كـلمـات كـه از جـدم رسـول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به من رسيده ، ابوالصلت گفت : همراه امام عليه السـلام بـيـرون رفتم نزد ماءمون ، چون نظر حضرت بر ماءمون ، نظر كرد به سوى او مـاءمـون و گـفـت : اى ابوالحسن ! امر كرده ام كه صد هزار درهم جهت تو بدهند و بنويس هر حـاجتى كه دارى ، پس چون امام پشت گردانيد ماءمون نظرى در قفاى امام كرد و گفت : اراده كردم من و اراده كرده است خدا، و آنچه اراده كرده است خدا بهتر بوده است

حق، معرفت به هر نگاهم داده / در حلقه ي عشق خويش راهم داده

اينها همه علتش فقط يك چيز است  / ايراني ام و رضا پناهم داده . . .

ميلاد مسعود ولي نعمت ما، آقا امام رضا مبارك

 

شنبه 15 6 1393 20:15

مختصرى از كلمات حكمت آميز و برخى از اشعار حضرت رضا عليه السلام

( اوّل ـ قالَ عليه السلام : صَديقُ كُلِّ اَمرِى عَقْلُهُ وَ عَدوُُّهُ جَهْلُهُ.)

 

فرمود آن حضرت : كه دوست هر مردى عقل او است و دشمن او نادانى او است .

 

دوم ـ قـالَ عـليـه السـلام : اِنَّ اللّهَ يـُبـْغـِضُ الْقيلَ وَ الْقالَ وَ اِضاعَةَ الْمالِ وَ كَثْرَةَ

السُّؤ الِ؛

 يـعـنـى فـرمـود: خـداونـد دشـمـن دارد ( قـيـل و قـال ) را و ضـايـع

كـردن مـال را و كـثـرت سـؤ ال را.

و نيز از آن حضرت مروى است كه فرمود چهار چيز اسـت كـه مـى مـيرانند دل را،

گناه بالاى گناه كردن و با زنان زياد محادثه و هم صحبتى كردن و ممارات احمق . تو

بگويى و او بگويد و آخرش ‍ برنگردد به خير، و با مردگان مـجـالسـت كـردن ، عـرض

كـردنـد: يـا رسـول اللّه ! مـردگـان كـيـانـنـد؟ فـرمـود: كـل غـنـى مـتـرف ؛

يـعنى هر توانگرى كه گذاشته شده بطور خود هرچه خـواهـد بكند يا هر توانگرى

كه به ناز و نعمت پروريده شده .

شنبه 15 6 1393 20:12

مـخـتـصـرى از مـنـاقـب و مفاخر و مكارم اخلاق ثامن الائمة على بن موسى الرضاعليه السلام

اول ـ در كـثـرت عـلم آن حـضـرت است : شيخ طبرسى روايت كرده از ابوالصّلت هروى كه گـفـت نـديـدم عـالمـتـرى از على بن الموسى الرضا عليه السلام و نديد او را عالمى مگر آنكه شهادت داد به مثل آنچه من شهادت دادم ، و به تحقيق كه جمع كرد ماءمون در مجلسهاى مـتـعـدده جـماعتى از علماء اديان و فقها و متكلمين را تا با آن حضرت مناظره و تكلم كنند و آن حضرت بر تمام ايشان غلبه كرد و همگى اقرار كردند بر فضيلت او و قصور خودشان و شـنـيـدم از آن حضرت كه مى فرمود من مى نشستم در روضه منوره و علما در مدينه بسيار بـودنـد و هـرگـاه از مـسـاءله اى عـاجـز مـى شـدنـد جـمـيـعـا بـه مـن رجـوع مـى دادنـد و مسائل مشكله خود را براى من مى فرستادند و من جواب مى گفتم .

ابـوالصـّلت گـفـت و حـديـث كـرد مرا محمّد بن اسحاق بن موسى بن جعفر عليه السلام از پـدرش كـه مـى گفت پدرم موسى بن جعفر عليه السلام با پسران خود مى فرمود كه اى اولاد مـن ! بـرادر شـمـا عـلى بـن مـوسـى عـليـه السـلام عـالم آل محمّد است از او سؤ ال كنيد معالم دين خود را و حفظ كنيد فرمايشات او را، همانا من شنيدم از پـدرم حـضـرت جـعـفـر بـن مـحـمـّد عـليـه السـلام كـه مـكـرر بـه مـن مـى گـفـت كـه عالم آل مـحـمـّد عـليـهـم السـلام در صـلب تـو است و اى كاش من او را درك مى كردم همانا او همنام اميرالمؤ منين عليه السلام است .

دوم ـ شـيـخ صـدوق روايـت كـرده از ابـراهيم بن العباس كه گفت هرگز نديدم كه حضرت ابـوالحـسـن الرضـا عليه السلام كسى را به كلام خويش جفا كند و نديدم كه هرگز كلام كـسـى را قـطـع كـند، يعنى در ميان سخن او سخنى گويد تا فارغ شود از كلام خود، و رد نـكـرد حـاجـت احدى را كه مقدور او بود برآورد و هيچگاهى در حضور كسى كه با او نشسته بود پا دراز نفرمود، و در مجلس ، مقابل جليس خود تكيه نمى فرمود، و هيچ وقتى نديدم او را كه به يكى از موالى و غلامان خود بد گويد و فحش دهد و هيچگاهى نديدم كه آب دهان خود را دور افكند و هيچگاهى نديد كه در خنده خود قهقه كند بلكه خنده او تبسم بود و چون خـلوت مـى فـرمـود و خـوان طعام نزد او مى نهادند مماليك خود را تمام سر سفره مى طلبيد حتى دربان و ميراخور او، و با آنها طعام ميل مى فرمود و عادت آن جناب آن بود كه شبها كم مى خوابيد و بيشتر شبها را از اول شب تا به صبح بيدار بود و روزه بسيار مى گرفت و روزه سه روز از هر ماه كه پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه ميان ماه باشد از او فـوت نـشـد و مـى فـرمـود: روزه ايـن سـه روز مـقـابـل روزه دهـر اسـت ، و آن حـضـرت بـسيار احسان مى كرد و صدقه مى داد در پنهانى و بـيـشـتـر صـدقـات او در شـبـهـاى تـار بـود، پـس اگـر كـسـى گـمـان كـنـد كـه مـثـل آن حـضـرت را در فـضـل ديـده اسـت پـس تـصـديـق نـكنيد او را، و از محمّد بن ابى عباد مـنـقول است كه حضرت امام رضا عليه السلام در تابستانها بر روى حصير مى نشستند و در زمـسـتـان بـر روى پـلاس و جـامـه هـاى غـليـظ و درشـت مى پوشيدند و چون براى مردم بيرون مى آمدند زينت مى فرمودند.(16)

سوم ـ شيخ اجل احمد بن محمّد برقى از پدرش از معمر بن خلاد روايت كرده است كه هرگاه حـضـرت امـام رضـا عـليـه السـلام طـعـام ميل مى كرد كاسه بزرگى نزديك سفره خود مى گـذاشت و از هر طعامى كه در سفره بود از بهترين مواضع او مقدارى بر مى داشت و در آن كـاسـه مـى گـذاشـت پس امر مى كرد كه بر مساكين پخش كنند آن وقت تلاوت مى كرد آيه ( فـَلاَ اقـْتـَحـَمَ الْعـَقـَبـَة ) (سوره بلد (90)، آيه 11) حـاصـل ايـن آيـه شـريـفـه و آيـات بـعـد از آن آنـكـه اصـحـاب مـيـمـنـه و اهـل بـهـشـت در عـقـبـه ، يـعـنـى امـر سـخـت و مـخـالفـت نـفـس داخـل مـى شـونـد و آن عـقـبـه آزاد كـردن بنده اى است از رقيت يا طعام خورانيدن است در روز گـرسـنـگـى بـه يـتيمى كه داراى قرابت و خويشى باشد يا مسكينى كه از بيچارگى و فـقـر و خـاك نـشـين باشد، پس حضرت امام رضا عليه السلام مى فرمود كه خداوند عز و جـل دانـا بـود كـه هـر انسانى قدرت آزاد كردن بنده ندارد پس قرار داد براى ايشان راهى بـه بـهـشت ، يعنى مقابل آزاد كردن بنده اطعام را قرار داد كه هر شخصى بتواند به سبب آن راه بهشت گيرد و به بهشت رود.

 

شيخ كلينى روايت كرده از اليسع بن حمزه قمى كه گفت : من در مجلس ‍ حضرت امام رضـا عـليه السلام بودم سخن مى گفتم با آن جناب و جمع شده بود در نزد آن جناب خلق بـسـيـارى و سـؤ ال مـى كـردنـد از حـلال و حـرام كـه نـاگـاه داخل شد مردى بلند قامت گندم گون پس گفت : ( اَلسَّلامُ عَلَيك يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ ) !

مـن مـردى مـى بـاشـم از دوسـتـان تـو و دوسـتـان پـدران و اجـداد تـو عليهم السلام از حج بـرگـشـتـه ام و گـم كـرده ام نـفـقـه ام را و نـيـسـت بـا مـن چـيـزى كـه بـه سـبـب آن يـك منزل خود را برسانم پس اگر فكرى مى كرديد كه مرا راه مى انداختيد به سوى شهرم و خـداونـد بـر مـن نـعـمـت داده (يعنى من در شهرم غنى و مالدارم ) پس در وقتى كه برسم به شهر خود تصدق مى دهم از جانب شما به آن چيزى كه عطاء مى فرمايى به من چون كه من فـقـيـر و مـستحق صدقه نيستم ، حضرت به او، فرمود: بنشين خدا ترا رحمت كند و رو كرد به مردم و براى ايشان سخن مى گفت تا آنكه پراكنده شدند و باقى ماند آن خراسانى و سـليـمـان جـعـفـرى و خـيـثـمـه و مـن ، پـس فـرمـود: آيـا رخـصـت مـى دهـيـد مـرا در دخـول ، يـعـنـى رفـتـن بـه حـرم ؟ پـس سـليـمـان گفت : خداوند كار تو را پيش آورد. پس ‍ بـرخـاسـت و داخـل حـجـره شد و ساعتى ماند پس بيرون آمد و در را بست و بيرون آورد دست مـبـارك را از بـالاى در و فـرمـود: كـجا است خراسانى ؟ عرض كرد: حاضرم در اينجا، پس فرمود: بگير اين دويست اشرفى را و استعانت جوى به او براى مخارج و كلفتهاى خود و متبرك شو به او و صدقه مده آن را از جانب من و بيرون رو كه من ترا نبينم و تو مرا نبينى ، پس بيرون آمد، سليمان گفت : فداى تو شوم ! عطاى وافر دادى و رحم فرمودى پس چرا روى مـبـارك را از او پـوشـانـدى ؟ فـرمـود: از تـرس ‍ آنـكـه بـبـيـنـم ذلت سـؤ ال را در روى او بـه جـهـت بـرآوردن حـاجـتـش ! آيـا نـشـنـيـدى حـديـث رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم را كـه پـنـهـان كـنـنـده نـيـكـى مـعـادل اسـت بـا هـفـتـاد حـج يـعـنـى عـمـلش ، و افـشـاء كـنـنـده بـدى مـخـذول اسـت و پـوشـانـنـده آن آمـرزيـده شـده اسـت

شنبه 15 6 1393 20:11


در ولادت و اسم و لقب و كنيت حضرت امام رضا عليه السلام است

 

بـدان كـه در تـاريـخ ولادت آن جـناب اختلاف است و اشهر آن است كه در يازدهم

ذى القعده سـنـه صـد و چـهـل و هـشت در مدينه منوره متولد شده و بعضى

يازدهم ذى الحجة سنه صد و پـنـجـاه و سـه گـفـتـه انـد كـه بـعد از وفات حضرت

صادق عليه السلام بوده كه پنج سـال ، و مـوافـق روايـت اول كـه اشـهر است

ولادت آن حضرت بعد از وفات حضرت صادق عـليـه السـلام بوده به ايام قليلى و

حضرت صادق عليه السلام آروز داشت كه آن جناب را درك كـنـد چـه آنـكـنـه از

حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت شده كه مى فرمود شـنـيـدم از پـدرم

جـعـفـر بـن مـحـمـّد عـليـه السـلام كـه مـكـرر بـه مـن مـى فـرمود كه عالم آل

محمّد عليهم السلام در صلب تو است و كاشكى من او را درك مى كردم پس به

درستى او همنام اميرالمؤ منين على عليه السلام است .

 

 

شنبه 15 6 1393 20:6

 


پيام آور خوبي ها

پيامبراكرم (ص):   


إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق .


 همانا من مبعوث شدم تا فضائل اخلاقي را به كمال برسانم.
 

بحارالانوار ،ج16،ص210

سه شنبه 6 3 1393 18:17


اي شاه سوار ملك هستي
سلطان خرد به چيره دستي
اي ختم پيمبران مرسل
حلواي پسين و ملح اول
سر خيل تويي و جمله خيلند
مقصود تويي همه طفيلند


بعثت پيامبر اكرم(ص) مبارك باد



سه شنبه 6 3 1393 18:7

سيزدهم رجب روز ولادت امام علي عليه السلام


روز پدر برتمام پدران دلسوز مباركباد




سه شنبه 23 2 1393 11:6

  جايگاه راستگو و دروغگو

امام علي(ع)  
الصَّادِقُ عَلَى شَرَفِ مَنْجَاةٍ وَ كَرَامَةٍ وَ الْكَاذِبُ عَلَى شَفَا مَهْوَاةٍ وَ مَهَانَة.
 راستگو در آستانه نجات و بزرگواري و دروغگو در لبه پرتگاه و خواري است

ارشاد القلوب ،ج1،ص131
.

   رابطه با خدا و مردم

امام علي:  (ع)

مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاس .

 هركس رابطه اش رابا خداوند اصلاح كند خداوند رابطه او را با مردم اصلاح مي كند.


امالي صدوق ،ص34
سه شنبه 16 2 1393 17:48


  ارزش كارو كارگر

امام صادق (ع):  
الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ.

  كسي كه براي خانواده اش تلاش مي كند اجر مجاهد در راه خدا را دارد.


الكافي ،ج5 ،ص88

جمعه 12 2 1393 10:42

شكافنده علوم  

چون حضرت باقرالعلوم (ع)
به دنيا آمد، امام سجّاد صلوات اللّه عليه فرمود: فرزندم ، باقرالعلوم را بياوريد.
در اين هنگام يكى ديگر از فرزندانش اظهار داشت : چرا اين نوزاد را به عنوان باقر مطرح نمودى ؟
امام سجّاد
(ع) سر به سجده نهاد و پس از آن كه سر از سجده برداشت ، فرمود: اين نوزاد امام و راهنما و نور هدايت امّت است ؛ او گنجينه بردبارى و علوم مختلف است ؛ او شكافنده همه علوم و فنون خواهد بود، او شبيه ترين مردم به رسول خدا (ص)مى باشد.

اءمالى طوسى : ج 2، ص 56، بحار الانوارالا نوار: ج 36، ص 192، ح 1

جمعه 12 2 1393 10:41

سرور تمام زنان  

حسن بن زياد عطّار گويد: به امام صادق ع گفتم: آيا قول پيامبر اسلام ص كه فرمود: فاطمه ع سرور زنان بهشت مى‏باشد، به اين معناست كه او سرور و سيّد زنان زمان خود بوده است؟ امام صادق ع فرمود: حضرت مريم ع سرور زنان زمان خود بوده است، و فاطمه ع سرور تمام زنان بهشتى، از اوّلين و آخرين آنها مى‏باشد.پس پرسيدم: معنى فرمايش رسول خدا ص كه گفت: حسن و حسين سرور جوانان بهشت هستند، چيست؟امام فرمود: به خداوند سوگند آن دو، سرور و بزرگ تمام جوانان بهشت، از اوّلين و آخرين آنها هستند.
بحارالانوار ج43 ص21، زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:198

شنبه 30 1 1393 19:43
X