«خالصترین عمل بهترین مصلحت» حضرت فاطمة زهرا(س): |
حضرت زهرا .س در یک نگاه |
پس از تاءمل کامل در مدارک تاریخى
چنین معلوم مى شود که قیام امام با تهاجم دستگاه حکومت شروع شده و در چهار مرحله
مختلف انجام یافته است :
1- از وقتى که آن حضرت از مدینه به مکه هجرت فرمود تا وقتى که به تصمیم ماندن در
مکه باقى بود.
2- از وقتى که تصمیم گرفت به کوفه برود تا وقتى که با حر بن یزید ریاحى برخورد
کرد.
3- از برخورد با حر بن یزید ریاحى تا شروع جنگ
4- مرحله جنگ
مرگ در چشم انداز امام
حسین (ع)
روز عاشورا چون جنگ شدت گرفت و کار بر حسین علیه
السلام بسیار سخت شد، بعضى از اصحاب آن حضرت دیدند برخى از یاران امام در
اثر شدت جنگ و با مشاهده بدنهاى قطعه قطعه شده دوستانشان و فرا رسیدن وقت شهادت و
جانبازى آنها، رنگ چهره شان دگرگون گشته است و لرزه بر اندام آنان افتاده و ترس
دلهایشان فراگرفته است. اما خود سیدالشهدا و تعدادى از خواص یارانش برخلاف آنها هر
چه فشار بیشتر، و مرحله شهادت نزدیکتر مى شود رنگ صورتشان درخشنده تر گشته و سکون
و آرامش بیشتر مى یابند. بعضى از این شهامت فوق العاده تعجب کرده با امام حسین
اشاره کرده، به یکدیگر مى گفتند: به حسین نگاه کنید که ابدا از مرگ و شهادت باکى
ندارد
امام حسین متوجه گفتارشان شده، فرمود:اى بزرگ
زادگان قدرى آرام بگیرید! صبر و شکیبایى پیشه کنید! چون مرگ پلى است که شما را از
گرفتاریها و سختیها عبور داده و به بهشت هاى پهناور و نعمتهاى جاودانى مى رساند.
و اما براى دشمنانتان پلى است که از قصر به زندان مى رساند. و کدامیک از شما
نخواهد از یک زندان به قصر مجلل منتقل گردد.
پدرم از پیامبر (ص)برایم نقل کرد، که مى
فرمود: دنیا براى مؤ منان همانند زندان و براى کافران همانند بهشت است .
و مرگ پلى است که مؤ منان را به بهشتشان ، و کافران را به جهنمشان مى رساند. آرى،
نه دروغ شنیده ایم و نه دروغ مى گویم .
بحار: ج 6، ص 154 و ج 44، ص
297.
دليل بي گناهي
وَجَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ
أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا
تَصِفُونَ
و پيراهنش را [آغشته] به خونى دروغين آوردند [يعقوب] گفت [نه] بلكه
ن فس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است] و
بر آنچه توصيف مىكنيد خدا يارىده است
مراقب
جوسازىها باشيد. «بدمٍ كذب»
فريب مظلوم نمايىها را نخوريد. (يعقوب، فريب پيراهن خونآلود و اشكها را نخورد بلكه
گفت: امان از نفس شما.) «بل سولت لكم انفسكم»
شيطان و نفس، گناه را نزد انسان زيبا جلوه مىدهند و انجام آن را توجيه مىكنند.
«سوّلت لكم انفسكم»
يعقوب عليه السلام مىدانست يوسف را گرگ نخورده، لذا از برادران استخوان ويا
بقاياى جسد را مطالبه نكرد. «بل سوّلت لكم انفسكم»
حوادث دو چهره دارد: بلا و سختى، «بدم كذب» صبر و زيبائى. «فصبر جميل»
انبياى الهى در برابر حوادث سخت، زيباترين عكس العمل را نشان مى دهند. «فصبر جميل»
در حوادث بايد علاوه بر صبر وتوانايى درونى، از امدادهاى الهى استمداد جست. «فصبر
جميل واللَّه المستعان»
براى صبر بايد از خداوند استمداد كرد. «فصبر جميل و اللّه المستعان»*
بهترين نوع صبر آن است كه عليرغم آنكه دل مىسوزد و اشك جارى مىشود، خدا فراموش
نشود. «واللَّه المستعان»
تحمّل توطئه فرزندان عليه برادر خود، سخت و درد آور است، لذا بايد از خدا براى
تحمّل آن استمداد كرد. «و اللّه المستعان»
حضرت يعقوب با جملهى «و اللّه المُستعان على ما تصفون» به جاى «على ما فعلتم»،
به برادران فهماند كه مدّعاى آنان باور كردنى نيست.
آيه شماره 18 از سوره مباركه يوسف
بهترين گواه « روز مباهله »
فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا
جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ
وَنِسَاءنَا
وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
پس هر كه در اين
[باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و
پسرانتان و زنانمان و
زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنتخدا را بر دروغگويان قرار دهيم
اگر انسان ايمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزديكترين بستگانش
را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جائك من العلم»
آخرين برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فقل تعالوا ندع»
فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «ابنائنا» بنابراين امام حسن
وامام حسين عليهما السلام فرزندان پيامبرند.
زن و مرد در صحنههاى مختلف دينى، در كنار همديگر مطرحند. «نسائنا»
در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله كننده پنج نفر بيشتر
نبودند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
علىّبن ابىطالبعليهما السلام، جان رسول اللَّهصلى الله عليه وآله است.
«انفسنا»
در مجالس دعا، كودكان را نيز با خود ببريم. «ابنائنا»
اهلبيت پيامبرعليهم السلام مستجاب الدعوة هستند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
استمداد از غيب، پس از بكارگيرى توانايىهاى عادّى است. «نبتهل»
كسى كه منطق و استدلال و معجزه، او را به پذيرش حقّ تسليم نمىكند، بايد با او
مباهله كرد. «تعالوا... نبتهل»
اگر مؤمنان محكم بايستند، دشمن به دليل باطل بودنش عقب نشينى مىكند. «ندع...
نبتهل»
استدلال را بايد با استدلال پاسخ داد، ولى مجادله و لجاجت بايد سركوب شود. «لعنة
اللّه على الكاذبين»
آيه شماره 61 از سوره مباركه آل عمران
عيد ولايت
حمد و ستايش مخصوص خداوند است كه مالك حقيقى و سزاوار آنست، و درود بر پيغمبر او و پيشوايان از اولاد او، و سرپرستان امت. هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق داستان بزرگ و مهم "واقعه غديرخم" داستان دعوت خدائى است. داستان ولايت كبرى است. داستان آراستن و كامل ساختن دين. و تمام نمودن نعمت. و خشنودى پروردگار است. بر طبق آياتى كه كتاب صريح خداوند بدان نازل گشته و اخبار متواتره رسيده از پيغمبر صلى الله عليه و آله تصريح بدان نموده و رشته مدارك و اسناد آن مانند حلقه هاى بهم پيوسته يك زنجير، از دوران صحابه "ياران پيغمبر صلى الله عليه و آله" و تابعين تا اين زمان امتداد يافته.
آيه تبليغ
از جمله آيات كريمه: قول خداى تعالى است در سوره مائده:
يا ا يها الرسول بلغ ما ا نزل ا ليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت
رسا لته و اللّه يعصمك من الناس )مائده :67)
((اى پيامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم
برسان
واگر نرسانى رسالت خداى را بجا نياورده اى ؛وخداوند تو را از گزند
مردم حفظ مى كند((
اين آيه شريفه روز هجدهم ذى الحجه سال حجه الوداع "دهم از هجرت" نازل شد، پس از آنكه پيغمبر گرامى صلى الله عليه و آله و بزرگوار بغديرخم رسيد جبرئيل در ساعت پنجم از روز مذكور بر آنجناب فرود آمد و گفت: يا محمد صلى الله عليه و آله همانا خداى متعال بتو درود ميفرستد و ميفرمايد: " اى فرستاده خدا، ابلاغ كن آنچه را "كه درباره على عليه السلام" از جانب پروردگارت بتو نازل شد، و اگر اين امر را اجراء ننمائى، رسالت خود را انجام نداده اى... " تا آخر آيه، در اين موقع پيشروان آن كاروان عظيم كه تعداد آنها يكصد هزار يا بيشتر بود نزديك جحفه رسيده بودند پيغمبر صلى الله عليه و آله امر فرمود آنها را كه از آن نقطه پيشروى كرده اند برگردانند و آنها را كه عقب بودند در جاى خود متوقف سازند تا على عليه السلام را در ميان آنگروه آشكار سازد و آنچه را كه خداوند متعال درباره او نازل فرموده بانها ابلاغ فرمايد، و "جبرئيل" آن جناب را آگاه ساخت، كه خداوند او را "از كيد بدخواهان" نگاهدارى فرموده.
يا ا يها الرسول بلغ ما ا نزل ا ليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت
رسا لته و اللّه يعصمك من الناس )مائده :67)
اى پيامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم
برسان واگر نرسانى
رسالت خداى را بجا نياورده اى ؛وخداوند تو را از گزند مردم حفظ
مى كند
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا
امروز، دين شما را كامل كردم؛ و نعمت خود را بر
شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.
در اين روز بود كه كفار مايوس شدند
و پرچم دين اسلام و شعار لا اله الا الله براي هميشه پابرجا ماند:
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ
فتنه خلق قرآن |
يكى از مهمترين و داغترين جريانهاى فكرى و عقيدتى در دوران امام هادى - عليه السلام - جنجال و كشمكش شديد بر سر مخلوق بودن يا مخلوق نبودن قرآن بود.
گروه «معتزله» كه عقل گراى افراطى بودند و در مسائل عقيدتى كند و كاو عقلى بيش از حدى مىكردند، مسئله «مخلوق» و «حادث» بودن قرآن را در ارتباط با صفات خدا مطرح كردند و با «قديم» بودن قرآن كه گروه «اشاعره» و اهل حديث از آن جانبدارى مىكردند، به مخالفت برخاستند و درگيرى بين طرفداران اين دو بينش اعتقادى رخ داد. ادامه مطلب....
سفارشي از امام هادي(عليه السلام) در تبيين ريشه بدبياري هاي ما
يكي از اموري كه بين مردمان از اقشار مختلف رواج دارد اين است كه گاهي ديده
مي شود كه اشيائي را مورد مذمت و سرزنش قرار مي دهند كه موجب تأمل و
تفكر است. به طور مثال بسيار مي شنويم كه برخي مي گويند "امروز روز بدي
براي من بود" يا "امسال سال بد بياري بود" هم چنين كلمه روزگار را زياد مي بينيم
كه مورد حمله قرار مي دهند و مي گويند: "عجب روزگاري است؟! در روزگار بدي
قرار گرفته ايم" حتي بالاتر از اين جملات
.
خودخواهي عامل دشمني
امام هادي(ع):
مَنْ رَضِيَ عَنْ
نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَيْهِ.
هركس ازخود راضي باشد
خشم ديگران براو بسيار گردد.
بحارالانوار ،ج69،ص316
ويژگيهاي اخلاقي امام هادي (ع)
امام
هادي نمونهاي از انسان
كامل و مجموعه سترگي از اخلاق اسلامي بود. «ابن شهر آشوب» در اين باره
مينويسد:
« امام هادي خوشخوترين و راستگوترين مردم بود. كسي كه او را از نزديك ميديد، خوش
برخوردترين انسانها را ديده بود و اگر آوازهاش را از دور ميشنيد ، وصف كاملترين
فرد را شنيده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودي، هيبت و شكوه وي تو را فرا ميگرفت
و هرگاه اراده گفتار ميكردي، بزرگي و بزرگوارياش بر تو پرده در ميانداخت. او از
دودمان رسالت و امامت و ميراثدار جانشيني و خلافت بود و شاخساري دل نواز از درخت
پربرگ و بار نبوت و ميوه سرسبد درخت رسالت ...» شبانگاه به سجده و ركوع ميافتاد و
با صدايي محزون و غمگين ميگفت: خداوندا، اين گناهكار پيش تو آمده و اين نيازمند به
تو روي آورده، خدايا، رنج او را در اين راه بيپاداش مگذار! بر او رحمت آور و او را
ببخش و از لغزشهايش درگذر» در ساده زيستي الگو بود «از دنيا چيزي در بساط زندگي
نداشت. بندهاي وارسته از دنيا بود. در آن شبي كه به خانهاش هجوم آوردند، او را
تنها يافتند با پشمينهاي كه هميشه بر تن داشت و خانهاي كه در آن هيچ اسباب و
اثاثيه چشمگيري ديده نميشد. كف خانهاش خاكپوش بود و بر سجاده حصيري خود نشسته،
كلاهي پشمين بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نيايش بود».
سبط بن جوزى درباره
زهد امام مى گويد: امام على هادى كمترين ميل و گرايشى به دنيا نداشت و هميشه ملازم
مسجد بود، هنگامى كه خانه اش را بازرسى كردند، جز قرآن ، كتب دعا و چند كتاب علمى
در آن چيزى نيافتند.
آيه شماره 46 از سوره مباركه انفال
تسبيحات حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله در روز عرفه
پس فرموده بخوان اين تسبيحات را كه مروى از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله است و سيّد بن طاوُس در اقبال ذكر فرموده :
سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُكْمُهُ
منزه است خدايى كه در آسمان است عرش او منزه است خدايى كه در زمين است فرمان و حكمش
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبيلُهُ
منزه است خدايى كه در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدايى كه در دريا راه دارد
سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ
منزه است خدايى كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدايى كه در بهشت رحمت او است
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِيمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ سُبْحانَ
منزه است خدايى كه در قيامت عدل و دادش برپا است منزه است خدايى كه آسمان را بالا برد منزه است خدايى
الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَيْهِ پس
كه زمين را گسترد منزه است خدايى كه ملجا و پناهى از او نيست جز بسوى خودش * *
بگو سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ صد مرتبه
* * منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر از توصيف است
روز عرفه، روز شناخت است، عرفه روزي است كه خداي سبحان بندگان خود را به عبادت و اطاعت خويش فرا ميخواند و خوان كرم و احسان و لطف خود را براي آنان ميگسترد و درهاي مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روي بندگانش ميگشايد.
امام سجاد(ع) در روز عرفه خطاب به سائلي كه از مردم تقاضاي كمك مىكرد، فرمود: واى بر تو! آيا در اين روز از غير خدا تقاضا مىكنى؟ حال آنكه در اين روز اميد مىرود كه بچههاى در شكم هم از فضل خدا بينصيب نمانند و سعيد شوند.
حاجيان جمعند دورهم همه
پس كجا رفته حسين فاطمه
حاجيان رفتند يكسر در منا
پس چرا اورفته سوي كربلا
او به جاي مور سر سر مي دهد
قاسم و عباس و اكبر مي دهد
سعي حج او صفا با خنجر است
مروه اش قبر علي اصغر است